نقدی بر فیلم شكار، ساخته توماس وینتربرگ- هایپرکلابز

معصومه شوقي 10 سال پیش
نقدی بر فیلم شكار، ساخته توماس وینتربرگ- هایپرکلابز هایپرکلابز :

تصور كنید كسی یك اتهام غیراخلاقی به شما نسبت بدهد و آنقدر این اتهام از شخصیت شما به دور باشد، كه برای شما مضحك و خنده‌دار باشد. اما پس از مدتی، همكاران شما جور دیگری نگاه‌تان می‌كنند. همه با هم پچ‌پچ می‌كنند و سنگینی نگاه بقیه، آزارتان می‌دهد. كار به جایی می‌رسد كه شریك زندگی‌تان هم شما را مورد پرسش قرار می‌دهد و شما فرو می‌روید زیر بار سنگین «شك».
تعجب می‌كنید كه چطور نزدیكان شما، تمامی‌ شناختی كه از شما داشتند را به یك‌باره فراموش كردند و به خودشان اجازه دادند كه به شما شك بكنند.
«شكار» روایت مردی است كه زیر سایه شك دوستانش له می‌شود. شكی كه هیچ راه گریزی از آن نیست و هر چقدر كه او داد بزند، انگار در خلأ فریاد زده است و كسی صدایش را نمی‌شنود. هر چقدر این اتهام درگیر با ارزش‌های یك جامعه باشد، واكنش‌ها به آن شدید‌تر خواهد بود. «ارزش» عقیده و باور پایداری است كه فرد بر مبنای آن، شیوه رفتار خودش را برمی‌گزیند. این ارزش‌ها در تعامل با افراد دیگر، به یك باور عمومی تبدیل می‌شود و اعضای یك جامعه درباره آنان، به نوعی وفاق می‌رسند. این ارزش اجتماعی با هویت یك جامعه درآمیخته می‌شوند و همبستگی افراد آن جامعه، بر این ارزش‌ها استوار می‌شود.
در فیلم «شكار»، باور جامعه به پاكی و معصومیت كودكان است و همه آنها به این نكته اعتقاد دارند كه كودكان دروغ نمی‌گویند. این یك باور متداول در جوامع مختلف است. به عنوان نمونه، جمله «حرف راست را از بچه بشنو» عبارتی متداول در جامعه ایران است. برای بسیاری صحت این گزاره و گزاره‌های مشابه بدیهی است. كارگردان فیلم سعی كرده است كه با خلق یك موقعیت، صحت این گزاره‌ها را به چالش بكشد.
لوكاس، مربی مهدكودكی كه عاشق كودكان است، به خاطر یك حرف دروغ كودكانه، به آزار جنسی كودكان متهم می‌شود و آنگاه جامعه‌یی كه به صداقت و معصومیت كودكان ایمان دارد، به جنگ با لوكاس برمی‌خیزد و او را مچاله می‌كند.
از سوی دیگر، فیلم خشونت ذهنی افراد را هم به تصویر می‌كشد. مدیر مهدكودك، مساله‌یی كه صحت آن اثبات نشده است را به بد‌ترین شكل اعلام عمومی می‌كند و نوعی هجمه اجتماعی علیه لوكاس شكل می‌دهد. حتی به خودش اجازه می‌دهد كه به همسر سابق لوكاس تلفن كند و موضوع را به او هم اطلاع بدهد تا مانع دیدار فرزند لوكاس با پدرش شود. تئو پدر كلارا است ولی قبل از آن بهترین دوست لوكاس است.
«شكار» روایت مردی است كه زیر سایه شك دوستانش له می‌شود. شكی كه هیچ راه گریزی از آن نیست و هر چقدر كه او داد بزند، انگار در خلأ فریاد زده است و كسی صدایش را نمی‌شنود. هر چقدر این اتهام درگیر با ارزش‌های یك جامعه باشد، واكنش‌ها به آن شدید‌تر خواهد بود
دوستی كه سال‌هاست دوستش را می‌شناسد و بهتر از هر كس دیگر، لوكاس را می‌شناسد؛ اما در همراهی با این هجمه اجتماعی، تمام شناخت چندین ساله‌اش از لوكاس را فراموش می‌كند و به خشونت ذهنی خود جولان می‌دهد تا لوكاس را له كند. این خشونت ذهنی، اجازه هرگونه تفكر و برخورد منطقی را از افراد می‌گیرد و آنها را به واكنش‌های غریزی وا می‌دارد. در فیلم «شكار» هیچ فردی، شخصیت منفی نیست. كلارا كه از خانواده‌یی نابسامان رنج می‌برد، عاشق لوكاس است و لوكاس این را می‌فهمد و به كلارا گوشزد می‌كند كه برخی كار‌ها را بچه‌ها نباید انجام بدهند. همین توصیه كوچك، آرزو‌ها و رویاهای كلارا را ویران می‌كند و در یك انتقام كودكانه، حرف احمقانه‌یی می‌زند. بعد این جامعه است كه وارد روایت می‌شود و بر مبنای آن حرف احمقانه یك كودك، داستانی می‌سازد تا به خشم درونی خود جولان دهد.
گرته، مدیر مهدكودك، حرف در دهان كلارا می‌گذارد و با اعلام این جریان به پدر و مادرهای دیگر، دامنه این جریان را گسترش می‌دهد و پدر و مادرهای دیگر، كودكان خود را وا می‌دارند كه در این باره تخیل كنند و داستان هیجان‌انگیز‌تر بشود! فرضی كه هنوز از سوی مراجع قانونی اثبات نشده است، حكم می‌شود و حتی پس از مداخله پلیس و مشخص شدن بی‌اعتباری‌اش، از رونق نمی‌افتد و جامعه با تمام قوا، لوكاس را طرد می‌كند. نكته عطف فیلم، آنجایی است كه حتی كلارا به پدرومادرش اعتراف می‌كند كه حرف درستی نزده و لوكاس كاری نكرده است. اما جامعه نمی‌خواهد اشتباه خود را بپذیرد و بر اشتباه خود اصرار می‌كند.
«لوكاس» شخصیت محوری فیلم است و خط روایی فیلم بر مبنای تقابل جامعه با او شكل می‌گیرد. شخصیتی كه عاشق كودكان است و سعی می‌كند برخلاف بقیه مربیان مهدكودك، همبازی بچه‌ها بشود و با آنها حرف بزند. او آنقدر محبوب بچه‌هاست كه بچه‌ها در دنیای كودكانه خود، عاشق او می‌شوند. او حواسش به بچه‌هاست و حتی پس از تمامی اتفاقات، لوكاس كلارا را دوست دارد و سعی می‌كند كه این كودك صدمه‌یی از این خشونت نبیند. زدن اتهام كودك‌‌آزاری به این شخصیت، اگزاژره‌یی است كه روایت برای نشان دادن شدت خشونت ذهنی جامعه، از آن بهره گرفته است.
جامعه به یكباره، تمامی تصاویر ذهنی از نحوه تعامل لوكاس با كودكان را فراموش می‌كند و تصویر یك هیولا را جایگزین آن می‌كند و نسبت به آن واكنش نشان می‌دهد.
سكانس رفتن لوكاس به سوپرماركت و برخورد فروشندگان با لوكاس، اوج این واكنش را تصویر می‌كند؛ انگار تبهكار‌ترین آدم روی زمین به فروشگاه آنان قدم گذاشته است و نه همشهری و دوست سابق‌شان. همه فراموشی گرفته‌اند و فقط یك هیولا را در پیش چشم خود می‌بینند. بازی مدس میكلسن در نقش لوكاس، بسیار به پرداخت این نقش كمك كرده است. با مقایسه چهره میكلسن و میمیك صورتش در نقش لوكاس در سكانس‌های مختلف، می‌توانید تاثیر این هجوم بی‌وقفه را بر زندگی یك انسان ببینید.
زمان می‌گذرد و تصور می‌شود كه جامعه اشتباه خویش را پذیرفته است اما سكانس پایانی فیلم، نشان می‌دهد كه هیچ چیز تغییر نكرده است. شاید در ظاهر افراد لبخند می‌زنند و انگار كه این كابوس به پایان رسیده است اما جامعه نمی‌خواهد بپذیرد كه اشتباه كرده است و خشم ‌درونی خود را مهار كند. جامعه شكار خودش را فراموش نمی‌كند. می‌خواهد كه پایش را بر گلوی شكار بگذارد و با فشار دادن پایش، شهوت خویش را ارضا كند. لوكاس باید بپذیرد كه هیچ نقطه امیدی برای یك قربانی نیست. جامعه به شكار خود مفتخر است.

منبع :http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=248656
2 نفر این را می پسندند
مشاهده 0 دنبال کننده
در حال نمایش 1 دیدگاه از 1 دیدگاه
مژگان مرتاض معصوم مژگان مرتاض معصوم ممنون خانومی
10 سال پیش
1 

ارسال مطلب به هایپرکلابز

انتخاب كلوب :  
نوع مطلب :
ارسال مطلب

سایر مطالب از معصومه شوقي

منتظر رامبد و جناب خان باشید!
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
جواد یحیوی: در حق پسرم کوتاهی کردم!
تصویری از نیکی کریمی در جشنواره‌ی ونیز
بهرام رادان: شانه خالي كردن در مرامم نيست (قسمت دوم)
بهرام رادان: شانه خالي كردن در مرامم نيست (قسمت اول)
گریم سخت مهدی پاکدل و دیگر بازیگران فیلم محمد رسول الله
ایرج کریمی منتقد سینما درگذشت
وقتی استفاده از پروتز، پرویز پرستویی را جوان کرد
هدیه تهرانی؛ از اوج درخشش تا خاموشی
عاشقانه‌ی "در دنیای تو ساعت چند است" در صدر فروش‌ بیپ‌تونز
حسین محب اهری از مبارزه با سرطان می گوید
تئاتر‌هایی که توقیف شده‌اند
بیوگرافی ندا مقصودی
جناب‌خان کیست؟/ گفتگوی خواندنی با صدا پیشه عروسک جناب خان
فرهاد آئیش بازیگر فیلم تازه مانی حقیقی شد
خاطره طنز ملیکا شریفی نیا از مادرش، هنگامی که در ترافیک گیر کردند
ساره بیات و رعنا آزادی ور از محمد رسول الله چه گفتند؟
کارگردان «جیغ» درگذشت
لباس متفاوت و زیبای محمد علیزاده در کنسرت اش