هایپرکلابز : سينماي تركيه با الهام از فرهنگ شرقي و اتكا به وابستگي ها و اصالت هاي تاريخي اين كشور از ديرباز، جايگاه بسيار مهمي را در سينماي جهان به خود اختصاص داده است. مشكلات و آسيب هاي سياسي كه در تاريخ تركيه همواره حضوري پررنگ داشته است، در سينماي اين كشور هم به شكلي بارز خود را به نمايش گذاشته اند. اختلاف هاي طبقاتي، مشكلات كردها، زندگي مبارزان سياسي، سختي هاي مهاجران ترك تبار آلمان و ... از ديرباز دست مايه اصلي سينماي اين كشور بوده است. جايگاه بلند و ارزشمند سينماي معاصر تركيه كه تحسين جشنواره هاي مختلف، از كن تا برلين و ونيز، گواه اين مدعاست، ما را بر تهيه ي اين پرونده تشويق و ترغيب كرد.
در اولين بخش اين سلسله مقالات، تاريخ سينماي تركيه را مورد بررسي و مطالعه مي دهيم. در قسمت هاي بعدي(كه 3 قسمت خواهند بود) به ترتيب سينماي سه كارگردان بزرگ اين كشور، “نوري بيلگه جيلان“(بخش دوم )،“ فاتح آكين “(بخش سوم) و سرانجام "سميح كاپلان اوغلو"(بخش چهارم و نهايي) را به تفصيل نقد و بررسي خواهيم كرد.
سينما جديدترین شاخه هنر و یا همان هنر هفتم است که در آن یک داستان به وسیله دنباله ای از تصاویر متحرک و با همان فیلم، نمایش داده میشود. برادران لومیر اولین کسانی هستند که سینما را برای اولین بار به جهان معرفی کردند. برادران لومیر در سال ۱۸۹۵ سینماتوگراف(اولین دوربین فیلم برداری) را اختراع کردنده و فیلمی تحت عنوان «ورود قطار به ایستگاه» را ساختند که به عنوان اولین فیلم ساخته شده به دست بشر محسوب میشود.
بی شک در هر کشوری یک تاریخ سینما وجود دارد. که این تاریخ نیز بر اساس اسناد و مدارک موجود تثبیت میگردد. بر اساس منابع موجود در ترکیه، یک سال بعد از به نمایش درآمدن فیلم «ورود قطار به ایستگاه» ساخته برادران لومیر، در تاریخ ۲۹ ام دسامبر سال ۱۸۹٥، در فرانسه، هنر سینما وارد ترکیه گردید. سینما نیز همچون دیگر نوآوری ها توسط اقلیتها از کشورهای غربی وارد ترکیه شده است. بر اساس منابع موجود، یک یهودی آلمانی به نام سیگموند وینبرگ، در سالن کافه ای در محله گالاتاسارای استانبول امروزی، اولین فیلم ساخته بشر و یا همان «ورود قطار به ایستگاه» را در حضور همگان به نمایش درآورد. و از آن تاریخ به بعد ماجرای سینما در ترکیه آغاز گردید . اولین شرکتهای فیلم سازی سازمان یافته در ترکیه در کوچه ای به نام یشیل چام واقع در محله بیگ اغلوی استانبول تاسیس شدند. از اینرو نام یشیل چام به عنوان سمبل سینما و فیلم های ترک شناخته میشود. این نام سمبلیک به نام هالیوود و یا همان سینمای آمریکا و یا بالیوود که همان سینمای هندوستان می باشد، شباهت دارد.
تاریخ سینمای ترک را میتوان به ۷ دوره متفاوت تقسیم کرد:
- دوره اول سالهای بین ۱۹۱٤ تا ۱۹۳۰،
- دوره دوم سالهای بین ۱۹۳۱ تا ۱۹٥۰،
- دوره سوم سالهای بین ۱۹٥۱ تا ۱۹٦۰،
- دوره چهارم سالهای بین ۱۹٦۱ تا ۱۹۷۰،
- دوره پنجم سالهای بین ۱۹۷۱ تا ۱۹۸۰،
- دوره ششم سالهای بین ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۰
و دوره هفتم نیز سالهای بعد از سال ۱۹۹۰ و یا همان دوره معاصر سینمای ترک را شامل میشود.
بي شك مهم ترين كارگردان شش دوره اول ، “ييلماز گوني” مي باشد.
او در سال ۱۹۳۷ در خانواده فقیری در یکی از روستاهای اطراف شهر آدانا در ترکیه در خانوادهای کرد تبار به دنیا آمد. وی در کودکی مجبور به کار در مزارع شد. وی در دانشکده حقوق دانشگاه آنکارا مشغول به تحصیل بود که با آشنایی با نمایشنامه نویس مشهوری مسیر زندگیش تغییر مییابد. او چهرهای شناخته شده در میان هنرمندان چپ جهان است و با فیلمهایش سعی بر نشان دادن تفاوتهای فاحش بین شرق و غرب ترکیه به طور کلی و مناطق کردنشین آن با دیگر نقاط ترکیه به طور اخص بود. نخستين اثر مهم او فیلم «امید»(Umut ,۱۹۷۰) بود که گوني را با استعدادهايش به سینماگران اروپایی شناساند. فیلمهای گوني، به عنوان آثاری نئوـ واقعگرا(نئورئالیسم) از جهان روستایی با گروههای کوچک از مردمی وابسته به شغلهای ناپایدار و محکوم نظام سرمایهداری، درهمشکسته و خشن، برای اولین بار بر پردههای سینمای کردستان نقش بستند.
اثرات اجتماعی موفقیتآمیز فیلمهایی که گوني در آنها به عنوان فیلمنامه نویس، بازیگر و کارگردان ظاهرشد، به دلیل حمایت کردها و دانشجویان، قدرتهای ترک را نگران مي كرد. به این ترتیب گوني پس از کودتای نظامی 1970، به اتهام تبلیغ نظامهای اشتراکی و انفصالی(کمونیسم و سپاراتیسم) به دوازده سال زندان محکوم شد. او در زندان نیز به نوشتن فيلمنامه هايش ادامه میداد و آنها را به وسیلهی دستیارانش در خارج از زندان تهیه می كرد. "رمه"(Le Troupeau) و "یول"(Yol) شاهکارهای پس از زندان وی هستند که نگاهی شکسپیری بر ظلم نظام سیاسی، کهنه گرایی اجتماعی و وضعیت زنان کرد و ترک دارند.
گوني از سال ۱۹۸۰ به خاطر نوشتهها و فیلمهايش به بیش از صدسال زندان محکوم شد و برای اولین بار در زندگی هنریاش دچار ممنوعیت کار سینمایی میشود. حکومت نظامی کپی فیلمهايش را ممنوع كرد و آنها را از بین برد و همچنین ارتباطاش را با دنیای خارج از زندان قطع كردند. اما وی پس از چندین بار تلاش موفق شد تا در پاییز۱۹۸۱ از راه دریا به فرانسه فرار کند و همانجا پناهنده شود. در بهار ۱۹۸۲فیلم «یول»(راه) در جشنوارهی كن معرفی شد و نخل طلايي را با همراه با فیلمی از "کوستاگاوراس"(Costa Gavras) تصاحب كرد . او اين فيلم را از زندان و با كمك دستيارانش در بيرون زندان ساخت. "ییلماز گونی" سرانجام در سپتامبر ۱۹۸۴ در پاریس، در سن ۴۷ سالگی، در اوج شهرت و به دلیل بیماری کهنهای یادگار از زمان زندان درگذشت. یک روزنامهی ترک خبر فقدان وی را چنین اعلام كرد: "فیلم تمام شد! "