بررسی ترانه‌های قدیمی ایران - گنجشگک اشی‌، مشی ( ۱ ) - حسن فرازمند (قسمت پانزدهم)- هایپرکلابز

بررسی ترانه‌های قدیمی ایران - گنجشگک اشی‌، مشی ( ۱ ) - حسن فرازمند (قسمت پانزدهم)- هایپرکلابز هایپرکلابز :

«اشی‌مشی» تنها واژه‌ای است که در هیچ یک از لغت‌نامه‌‌ها و ادبیات فارسی، معنی خاصی برای آن ذکر نشده است و معلوم هم نیست که این صفت را چرا به «گنجشک» داده‌اند؛ با این حال با چسبیدن این صفت به گنجشک‌‌ها بود که این پرنده زیبا نیز وارد حوزه ادبیات عامیانه و کودکانه کشورمان شد و سال‌های سال است که مردم کشورمان همه گنجشک‌‌ها را «اشی‌مشی» هم صدا می‌زنند و عده‌ای نیز نام دیگر گنجشک را «اشی‌مشی» می‌دانند.
این ماجرا از روزی شروع شد که «حسن حاتمی» شاعر و قصه‌نویس کودکان اهل کازرون در سال ۱۳۴۰ به تهران آمد و یکراست سراغ احمد شاملو رفت و ماجرای یکی از داستان‌های کودکانه‌اش را برای او شرح داد (که البته همین‌جا از همه کازرونی‌‌ها و شیرازی‌‌ها می‌خواهم تا اگر نامی، نشانی یا تلفنی از این نویسنده و شاعر دارند، ما را باخبر کنند و با ضمیمه ادب و هنر روزنامه اطلاعات در میان بگذارند.)
آن روزها احمد شاملو در روزنامه کیهان کار می‌کرد و مسئول و سردبیر کیهان هفته بود. شاملو داستان گنجشگک اشی‌مشی او را از زبان و لهجه شیرازی و کازرونی به تهرانی تبدیل کرد و در هفته‌نامه «کیهان هفته» به چاپ رسانید.
به گفته حسن حاتمی، نخستین نویسنده و بنیان گذار قصه‌های گنجشگک اشی‌مشی در کشور، «اشی‌مشی» در گویش و لهجه کازرونی، مخفف ترکیب « با شاه منشین» است و به کسی اطلاق می‌شود که با شاه و دربار نمی‌نشیند و از حاکم و شاه و حکومت جانبداری نمی‌کند و طبع بالا و عزت نفس دارد.
«حامد هاتف»، منتقد و داستان‌نویس معاصر نیز معتقد است که داستان کوچک و کودکانه گنجشگک اشی‌مشی، بار سیاسی و اعتراض زیادی در کنه خود دارد و در لایه‌های پنهانی‌اش نوعی فرهنگ اعتراض به چشم‌ می‌خورد و هنگامی که «فرهاد» خواننده معروف جاز کشورمان آن را با آهنگ و تنظیم زیبایی از اسفندیار منفردزاده اجرا کرد؛ جای واژه حاکم باشی، واژه حکیم‌باشی را به کار برد که هم مجوز انتشار بگیرد و هم قابل عرضه به عموم باشد.
«حامد هاتف» در جلسه نقد و بررسی «عناصر بین متنی اشی‌مشی» در شماره ۱۴۵ ماهنامه کتاب ماه کودک و نوجوان شهر کتاب گفته است: انتخاب یک پرنده به عنوان شخصیت اصلی یک داستان کودکانه اعتراضی، قصه احتمال رنگ به رنگ شدن و تغییر چهره را در شرایط ویژه حکایت می‌کند و این که در هر شرایط گنجشک چگونه باید خود را حفظ کند.

قصه گنجشگک اشی‌مشی
روایتی که حسن حاتمی نخستین نویسنده این قصه در کتاب اولیه خود آورده به این شرح است که:
«… گنجشگکی سکه پولی پیدا می‌کند و پس از آن که با جستجوی بسیار صاحب آن را نمی‌یابد با آن ماست می‌خرد و با پیرزنی که نان می‌پزد شریک می شود.
پیرزن به او نارو می‌زند و گنجشگک هم به تلافی، نان پیرزن را می‌بَرَد و با چوپانی شریک می‌شود.
چوپان نیز به او نارو می‌زند. گنجشگک، بره چوپان را به تلافی می‌دزد، با تازه‌ دامادی شریک می‌شود؛اما از داماد هم نارو می‌خورد. گنجشگک عروس وی را می‌رباید و به لوطیان می‌دهد و در عوض تمبکی از آنان می‌گیرد. گنجشگک با تمبک خود به قصر پادشاه رفته و شکایت به او می‌برد.»

بقیه در صفحه ۵
بقیه از صفحه۳
به گفته منتقدان داستان و ادبیات کودکان، از اینجا به بعد، داستان وجه کاملاً سیاسی به خود می‌گیرد. به ادامه این قصه توجه کنید:
«… پادشاه به فراشان دستور می‌دهد تا او را با تیر بزنند. تیرهای زیادی به سمت او رها می‌شود، امّا به او اصابت نمی‌کند. گنجشگک از ترس بیهوش شده و شاه او را می‌گیرد و می‌خورد و گنجشگک در زندان نمور و تاریک شکم شاه به هوش می‌آید و با ترفندهایی موفق به فرار شده و آبروی پادشاه را نزد همه می‌‌برد و تمبک خود را باز پـس می‌گـیرد و نزد لوطیان رفته و عروس را باز پس می‌ستاند و با او زندگی می‌کند.»
البته بخشی از داستان نیز از زاویه‌ای دیگر و از زبان نگهبان پادشاه، جور دیگری نقل شده و در آن اینگونه آمده است:
گنجشگک اشی‌مشی…
لب بوم ما مَشین
بارون میاد خیس میشی
برف میاد گوله میشی
می‌افتی تو حوض نقاشی
می‌گیرتت، فراش باشی،
می‌کشتت، قصاب باشی
می‌پزتت، آشپزباشی
می‌خورتت، حاکم‌باشی
امّا روایت امروزی گنجشگک اشی‌مشی این است که گنجشگک اشی‌مشی از تاج شاه یاقوتی‌اش را می‌دزد تا به بچه‌هایش بدهد و بچه‌هایش با آن بازی کنند، امّا در میان راه آن را به پیرزنی می‌بخشد تا با آن زندگی‌اش را سروسامان بدهد. پس از آن گنجشگک به دزدی‌هایش به شیوه «رابین‌هود» ادامه می‌دهد و بخش‌هایی از جواهرات شاه را دزدیده و بین مردم تقسیم می‌کند و برای این که شناخته نشود، هربار خود را در حوض نقاشی انداخته و به رنگی دیگر در‌می‌آورد.

سراینده گنجشگک اشی‌مشی
در مورد سراینده ترانه گنجشگک اشی‌مشی اطلاع دقیقی در در دست نیست. بسیاری از منابع مربوط به حوزه ادبیات کودک و نوجوان، خود حسن حاتمی نویسنده این قصه را منشاء ساخت این ترانه می‌دانند و برخی از شاعران و پژوهشگران شیرازی بر این عقیده‌اند که این شعر برخاسته از ادبیات عامه و فولکلوریک کازرون است و مردم با همین مصرع‌های کوتاه و بلند آن را زمزمه‌ می‌کرده‌اند.
برخی نیز گفته‌اند که محمود مشرف تهرانی (م‌ـ آزاد) شاعر برجسته کشورمان که صاحب کتاب و آثار زیادی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان است، این شعر را سروده است، امّا خود آن مرحوم که برای انجام کاری به دفتر مجله سروش (محل سابق کارمن) آمده بود، به من گفت: من فقط این ترانه را جمع و جور کردم و درباره آن تحقیقاتی کوتاه انجام دادم و براساس آن کتاب «لی‌لی لی‌لی حوضک» را نوشتم.
کتابی که محمود مشرف تهرانی از آن یاد کرده است، در سال ۱۳۷۸ برای گروه سنی الف ـ ب بـا نقاشی‌های بهـمن دادخـواه و با قیمت ۶ تومان منتشر شد.
امّا پیش از آن نیز مرحوم بانو گیتی پاشایی، خواننده قبل از انقلاب و همسر اوّل مسعود کیمیایی فیلمساز معاصر نیز ترانه‌ای با عنوان «لی‌لی‌لی‌لی حوضکر جوجو اومد آب بخوره افتاد توی حوضک» خوانده بود که در ردیف ترانه‌های پر مخاطب روزگار خودش بود.
امّا درباره گنجشگک اشی‌مشی و دست‌اندرکاران تولید این ترانه مباحثی مطرح است که در شماره‌های آینده از نظرتان خواهد گذشت.
ادامه دارد....

منبع :http://www.ettelaat.com/etiran/?p=45827

ارسال مطلب به هایپرکلابز

انتخاب كلوب :  
نوع مطلب :
ارسال مطلب

سایر مطالب از حسین عیدینی نژاد

از وسط برو - برگرفته از کتاب قلقلک - نویسنده:عزیز نسین ،برگردان:رضا همراه
داستان امان از مهمترین تصمیم زندگی - نویسنده سعید ثقه ای
درون دهکده آن شب؛ صدای غم پیچید - شعر كلاسيك «بهار حق شناس»
داستان کوتاه «آن روز اولش آفتابی بود» نويسنده «مجيد پولادخاني»
غمت می‌تونه شعرم و خیلی قشنگ‌ترش کنه - ترانه «عزيز عباسي»
مثل همیشه دیر رسیدم به زندگی - ترانه «امين پهلوان‌زاده»
دارم ذوب می­شم تو دلسوزی درد - ترانه«پريا تفنگ‌ساز»
گر بمیرم در غروبی خواهم مرد - شعري از «آتااول بهرام اوغلو» ترجمه«دومان اردم»
ناپدید می‌شه وقت از جهانم - ترانه «امين پهلوان‌زاده»
داستان «پروفسور پانینی» نویسنده «متیو گریگ»؛ مترجم «نگین کارگر»
مردي نشسته در خود، در ازدحام ديوار - شعر كلاسيك «پويا آريانا»
تکه‌هایش دستان منتظری را پُر خواهد کرد! - شعر آزاد «مهرنازسادات هاشمی»
با اولین نسیم ویران می شوم - شعر آزاد صادق آل موسوی
همین اندازه از من در این زندگی باقی مانده است که ... - شعری آزاد «سیده حدیث خوبرفتار»
ما وقتی عاشق می شویم به دریا می زنیم ( مونولوگ های ماهیگیر ) - شعري از «آیدین آراز» مترجم «سپیده رسولی»
درخت زیبای من! - شعری از «اورهان ولی» مترجم «مجتبا نهانی»
وقتی که بارون می زنه چترتُ گم کن و بیا - ترانه «سحر احمدي»
كاش اين دفعه پشت در باشي ... - تقدیم به همسران شهيدان مفقودالاثر - ترانه «مرضيه فرماني»
تمام سال پاییزه - ترانه «اميرحسين اميرحسيني»
شايد امروز دير است مادر ! بي تو اين روزها... - شعر كلاسيك «عادل حيدري»