هایپرکلابز : دوره رادیو
1320-1356 خورشیدی
راه اندازی رادیو ایران در اردیبهشت ۱۳۱۹ (۱۹۴۰ میلادی) نقطه عطفی در تاریخ موسیقی ایران محسوب می شود. زیرا برای نخستین بار توده مردم امکان شنیدن اجراهای زنده را یافتند و از آنجا که دستگاه گرامافون در اختیار همگان نبود، رادیو توانست بیشترین حجم موسیقی را به گوش مردم برساند. حتی آن هایی که رادیو نداشتند، می توانستند در طول ساعت های پخش موسیقی در پاتوق های عمومی نظیر قهوه خانه ها و گاه منزل اعیان و اشراف از نعمت موسیقی زنده برخوردار شوند. دوره رادیو در تاریخ موسیقی ایران را می توان دوره رونق هنر موسیقی دانست. گر چه صنعت ضبط گرامافون حتی پیش از رادیو وجود داشت ولی چون فراگیر نشده بود، تأثیر قابل ملاحظه ای در گسترش موسیقی نداشت. در نتیجه بیشترین حجم موسیقی فقط از طریق پخش اجراهای زنده رادیویی به گوش مردم می رسید. شنونده ها نیز به این روند عادت کرده بودند و همه روزه پس از کارهای روزانه در ساعات غروب و اوایل شب، به پای رادیو می نشستند تا تازه ترین اجراهای هنرمندان شان را بشنوند.
موسیقی دستگاهی
سال های نخست از دوره رادیو، موسیقی دستگاهی کم و بیش بر مدار سابق پیش می رفت. غالب اجراها یا تکنوازی بود و یا با گروه های کوچک سه تا پنج نفره شکل می گرفت. سازهای مورد استفاده نیز به طور معمول، تار، سنتور، ویولون، تنبک و گاه پیانو بود. افرادی مثل تاج اصفهانی که از دوره پهلوی اول فعالیت چشمگیر داشتند، در اوایل دوره رادیو نیز با همان شیوه سابق خود کار می کردند. این روند کم کم جای خود را به ارکسترهای کوچک و بزرگ داد. ارکسترهایی که دقیقاً از الگوی غربی پیروی نمی کردند. در واقع ایرانی ها ترجیح دادند بخشی از سازهای غربی و چند ساز ایرانی را در کنار هم قرار دهند تا به ترکیب مورد نظر خود برسند. این ترکیب که بعداً به ارکستر "گلها" معروف شد، نزدیک به 30 سال جلودار موسیقی ایران بود. شکل گیری مجموعه برنامه های رادیویی موسوم به گلها، مدیون تلاش های فردی موسیقی دوست به نام داوود پیرنیا در مدیریت رادیوی آن زمان بود. ارکستر گلها از مجموعه سازهای غربی، سازهای خانواده ویولون، کلارینت، فلوت و پیانو را در اختیار داشت و از سازهای ایرانی، فقط تار و تنبک این شانس را یافته بودند تا در تولید موسیقی آن دوره نقشی بازی کنند. آهنگسازان شاخص این نوع موسیقی عبارتند از: حسین یاحقی (نمونه ۶)، مجید وفادار، روح الله خالقی ، همایون خرم ، علی تجویدی ، پرویز یاحقی ، جواد معروفی و اکبر محسنی . همچنین خوانندگانی که در کنار این آهنگسازان درخشیدند، افراد چون عبدالعلی وزیری، غلامحسین بنان، منوچهر همایون پور ، تاج اصفهانی، حسین قوامی معروف به فاخته ای، داریوش رفیعی ، مرضیه، عصمت باقر پور معروف به دلکش و، اسماعیل ادیب خوانساری و بانو الهه بودند. ساز پیانو که در دوره قاجار، کم و بیش مورد استفاده قرار می گرفت، در دوره پهلوی اول رونق بیشتری یافت. اما شیوه استفاده از آن به دلیل نداشتن برخی فواصل خاص موسیقی ایرانی، کمی رنگ و بوی غربی داشت. ضمن این که نوازندگان پیانو فقط قادر بودند بخش هایی از موسیقی ایرانی مثل ماهور، بیات اصفهان و تا حدودی دستگاه همایون را بنوازند. مرتضی محجوبی از جمله نوازندگانی بود که دوست داشت همه موسیقی ایرانی را بر شستی های پیانو جاری سازد. به همین دلیل کوک ساز را تغییر داد و موفق شد بخش هایی مثل آواز افشاری، آواز دشتی، آواز بیات ترک، دستگاه سه گاه و ... را نیز بنوازد. شیوه ابداعی مرتضی محجوبی به خودش منتهی شد و نسل بعد راه او را تمام و کمال ادامه نداد. از جمله می توان به جواد معروفی اشاره کرد که پیانو را گاه همانند محجوبی و گاه بدون کوک ایرانی و در همان چارچوب غربی اش می نواخت. او به جای تغییر کوک سعی داشت موسیقی ایرانی را با فواصل گام معتدل بر روی پیانو اجرا کند. در واقع چارچوب موسیقی وی بر اساس سنت ردیف دستگاهی استوار بود ولی به دلیل استفاده از برخی تکنیک های غربی، لحن موسیقی اش همانند پیانوی محجوبی سنتی نبود و حالتی نیمه ایرانی و نیمه غربی داشت. یک از پیشروان موسیقی دستگاهی در دوره رادیو، ابوالحسن صبا بود که هم آموزش های دوره قدیم را درک کرده و هم با ساز و کار موسیقی ارکستری آشنا بود. وی قوی ترین نقش آموزش موسیقی در دوره خود را بازی کرد. شاگردان او مانند همایون خرم، فرامرز پایور،حسین تهرانی، حسن کسایی، فرهاد فخرالدینی، رحمت الله بدیعی و علی تجویدی در سال های بعد عموماً سکاندار حرکت های پیش رونده بودند. صبا سه تار را نزد درویش خان و ویولون را نزد حسین خان اسماعیل زاده آموخته بود. وی در خلوت خویش سه تار می نواخت ولی در رادیو، به نوازندگی ویولون می پرداخت. قطعات زیادی از او بر جای مانده است که جزو زیباترین آثار موسیقی ایرانی به حساب می آیند. صبا یکی از نادر موسیقیدانان ایرانی است که قادر به نوازندگی سازهای زیادی بود. به جز ویولون و سه تار که ساز اصلی اش بودند، با نی، سنتور، تنبک و تار نیز آشنا بود. جریان موسیقی گلها در دوره رادیو، هر چه بیشتر به انتهای خود نزدیک می شد، از سازهای غربی فاصله می گرفت و سازهایی نظیر سنتور و قانون کم کم به کار گرفته می شدند. گر چه در همه انواع آن، حضور ویولون ها حتمی بود. علاوه بر تولید انواع قطعات با کلام و بی کلام، بخشی از جریان موسیقی رادیو مربوط به تکنوازی هنرمندان صاحب سبک این دوره بود که در آن زمان شنوندگان زیادی داشت و افراد زیادی با علاقه فراوان، برنامه تکنوازی آن ها را از رادیو دنبال می کردند. عموماً تکنوازی ها با دکلمه اشعار همراه بود و گاه خواننده ای نیز در کنار آن به اجرای آواز می پرداخت. تنبک نیز معمولاً به عنوان ساز همراه در بیشتر برنامه های تکنوازی حضور داشت. شیوه نوازندگی همه این تکنوازان دارای ویژگی های مخصوصی بود که در تاریخ موسیقی از آن گاه با عنوان رادیویی و گاه با عنوان رمانتیک یاد می شود. توجه به لطافت صدای ساز و دوری از حالت های حماسی گونه و برانگیزاننده از ویژگی های تکنوازان رادیویی بود. تکنوازان شاخص آن زمان، افرادی چون ابوالحسن صبا نوازنده ویولون، احمد عبادی نوازنده سه تار ، علی اصغر بهاری نوازنده کمانچه، جلیل شهناز نوازنده تار ، همایون خرم نوازنده ویولون ، پرویز یاحقی نوازنده ویولون، حسن کسایی نوازنده نی ، فرامرز پایور نوازنده سنتور، حسین تهرانی نوازنده تنبک، امیر ناصر افتتاح نوازنده تنبک، رضا ورزنده نوازنده سنتور و مجید نجاهی نوازنده سنتور بودند. سیطره بی چون و چرای سازهای خانواده ویولون و دیگر سازهای غربی بر موسیقی ایرانی که در این دوره شکل گرفته بود، انگیزه ای شد تا جمعی از موسیقیدانان، پژوهشگران و سازندگان ساز به سمت سازآرایی (ارکستراسیون) خالص ایرانی متمایل شوند. در سال های حدود 1341خورشیدی (1962 میلادی) جریانی از موسیقی ایرانی به تدریج شکل گرفت که در ابتدا علاقه زیادی به تغییر نظام گروه نوازی رایج داشت. بدین منظور توجه ویژه ای به احیای سازهای مهجور و حتی گمشده موسیقی قدیم ایران شد و در کارگاه ساخت ساز وزارت فرهنگ و هنر، تجربه های متفاوتی صورت گرفت. پیرو این حرکت، موسیقیدانی به نام مهدی مفتاح گروه بزرگی از سازهای ایرانی موجود و همچنین احیا شده را تشکیل داد. اما در عمل چندان موفق نبود تا این که چند سال بعد یک نوازنده زبده سنتور و از شاگردان مکتب موسیقی ابوالحسن صبا، تجربه مهدی مفتاح را بار دیگر تکرار کرد و موفق شد گروه نوازی با سازهای ایرانی را رونق دهد. فرامرز پایور به جای آن که تغییر صد در صدی در الگوی سازآرایی آن زمان بدهد، گروهی از سازهای ویولون را در کنار برخی سازهای ایرانی مثل تار، سنتور، نی، کمانچه و تنبک قرار داد. وی کم کم از عود و ساز بازسازی شده ای به نام قیچک نیز در گروه نوازی جدید استفاده کرد. پایور در طول بیست سال پس از این نوآوری، به تدریج از حضور ویولون ها کاست تا جایی که در اواخر دوره بازگشت، تمام سازهای گروه پایور ایرانی بودند . از ویژگی های موسیقی او، تنظیم های چند بخشی ویژه موسیقی ایرانی بود، به طوری که در مجموع صدای غربی به گوش مخاطب نمی رسید. اما در دوره پیش از وی، تنظیم های ارکستری علی نقی وزیری چنین نبودند و گاه نوع ترکیب صداهای متفاوت، باعث تداعی هارمونی غربی در گوش مخاطب ایرانی می شد. موسیقی پایور به طور کل مستقل از جریان رادیو بود و از شیوه علی نقی وزیری هم تبعیت نمی کرد. چندی پس از شکل گیری گروه های موسیقی با ترکیب صد در صد ایرانی، میل به بازآفرینی ترانه های محلی نیز فزونی یافت. گر چه از سال های گذشته به ویژه در دوره رادیو، نغمات محلی همواره با شکل های گوناگون به گوش مردم می رسید. اما غالب روایت های این چنینی، با ترکیبی از سازهای ایرانی و غربی همراه بود یا گاهی یک آهنگ محلی صرفاً برای پیانو تنظیم و اجرا می شد. در چنین شرایطی برای نخستین بار فرامرز پایور با استفاده از گروه نوازی ابداعی خود، برخی ترانه های محلی خراسان را با کمک خواننده ای برخاسته از همین دیار بازآفرینی کرد و کارش بسیار مورد توجه عموم قرار گرفت. خانم سیما بینا که اصالتاً بیرجندی بود، موفق شد چندین ترانه معروف خراسان را با همراهی گروه پایور به گوش مردم ایران برساند. ویژگی برجسته این ترانه های بومی آن بود که غالباً ریتم لنگ داشتند و تا آن موقع موسیقی شهری ایران با چنین ریتم هایی آشنا نبود.
موسیقی ارکستری به سبک موسیقی کلاسیک غربی
رونق دوباره موسیقی ارکستری در ایران پس از پایان جنگ جهانی دوم 1324 خورشیدی (1345 میلادی) صورت گرفت. در ابتدا پرویز محمود، پرورش یافته مکتب موسیقی هنری غرب سکان هدایت این نوع موسیقی را به دست گرفت. او تنها چند سال در این منصب بود و با مهاجرت اش به آمریکا جایش را به روبیک گرگوریان داد و عملاً از صحنه تأثیرگذاری بر موسیقی ارکستری ایرانی فاصله گرفت. گرگوریان هم یک سال بعد از وی به آمریکا رفت. در دوره رادیو، برای نخستین بار نسلی از آهنگسازان ایرانی به وجود آمدند که گاه کاملاً غربی و گاه در فضایی دوگانه ایرانی و غربی می توانستند آفرینش هنری داشته باشند. از آهنگسازان شاخص این دوره می توان از روبیک گرگوریان، حشمت سنجری ، امین ا... حسین، مرتضی حنانه، ثمین باغچه بان ، حسین دهلوی، هوشنگ استوار و امانوئل ملک اصلانیان نام برد. جریان موسیقی ارکستری ایرانی با حضور حسین دهلوی در عرصه تولید و اجرای این نوع موسیقی، رنگی بومی به خود گرفت و همانند آثار هنری موسیقی غرب، به گوش ایرانیان چندان غریبه نبود. دهلوی با ساخت قطعه سبکبال در سال 1333 نمونه ای از توانمندی موسیقی ایرانی در بیانی جدید را به نمایش گذاشت.
موسیقی حماسی و میهنی
در سوم شهریور 1320 (24 آگوست 1941 میلادی) در حالی که جنگ جهانی دوم هنوز ادامه داشت، مرزهای شمالی و جنوبی ایران از سوی نیروهای متفقین مورد حمله قرار گرفت و در فاصله کمتر از 10 روز، کشور به اشغال ارتش های روس، انگلیس و آمریکا درآمد. این رویداد تلخ به طور طبیعی بر همه شئون زندگی فردی و اجتماعی ایرانیان تأثیر گذاشت. از جمله هنرمندان حوزه شعر و موسیقی ایرانی واکنش نشان دادند و نخستین اعتراض آن ها در قالب یک سرود ملی-میهنی جلوه گر شد. این سرود با شعری از دکتر حسین گل گلاب و آهنگ روح الله خالقی برای نخستین بار در 27 مهر 1323 خورشیدی (18 اکتبر 1944 میلادی) در دبستان نظامی تهران در حضور تعدادی از خارجیان اشغالگر به اجرا درآمد و چون شعر و آهنگ آن بسیار جذاب و گیرا بود؛ از سوی وزیر فرهنگ وقت، مقرر شد نسخه ای از آن ضبط شود و هر روز از رادیو به گوش مردم برسد. سرود معروف "ای ایران" در ابتدا با اجرای گروه کر صورت گرفت ولی بعدها توسط خوانندگانی مانند، غلامحسین بنان، حسین سرشار، اسفندیار قره باغی و رشید وطن دوست به صورت کر و تکخوان نیز به اجرا درآمد. این سرود با گذشت سال های متمادی و تحولات عظیم سیاسی و اجتماعی، هیچ گاه اعتبار خود را از دست نداد و امروزه تنها آهنگ ملی ایران محسوب می شود که بیشترین شنونده را دارد