سبک زندگی > روابط عاطفي > روابط عاطفی

برای یک زن، تعیین حد ومرز و بهره برداری کردن، کار ترسناکی است. او اصولا از محتاج بودن زیاد می ترسد. زن با اعتقاد غلط و منفی خود به اینکه او شایستگی عشق را ندارد بسیار آسیب پذیر می شود و احساس بی ارزش بودن می کند. این احساس بی ارزش بودن، در ضمیر ناخودآگاه او ترس از نیاز به دیگران را تولید می کند. بخشی از تصوراتش مبنی بر این است که از او حمایت نخواهد شد و به خاطر این ترس ندانسته حمایتی را که نیاز دارد، پس می زند. در ابتدا مردها برای اینکه مورد احتیاج هستند برانگیخته می شوند ولی از اینکه کسی به آنها محتاج باشد دلزده می شوند.
برای زنها بسیار مشکل است که فرق بین نیاز داشتن و محتاج بودن را بدانند. نیاز به وضوح به معنای دست کمک دراز کردن به طرف مرد و خواستن حمایت اوست. این حالت به مرد اختیار تام و اقتدار می دهد.
احتیاج نوعی نیازمندی است که به اظهار عجز و درماندگی درخواست حمایت می کنیم که تازه اعتمادی هم نداریم که از این حمایت برخوردار شویم.
زنها برای داشتن رابطه ای بهتر نباید بیش از حد بذل و بخشش کنند زمانی که زن کمتر خوش خدمتی می کند همسر او حتی ایثار بیشتری خواهد کرد.(وقتی که زن از خواب بیدار می شود و نیازهایش را به خاطر می آورد، مرد نیز بیدار شده ی خواهد که به او خوش خدمتی بیشتری بکند)
(عمیق ترین وحشت مرد این است که به اندازه کافی خوب و شاییسته نباشد) (همان طور که زنها از پذیرفتن می ترسند مردها از بخشش وحشت دارند)
مرد می خواهد بخشش کند ولی از شکست می ترسد پس کوشش نمی کند. زمانی که مرد احساس ناامنی بکند آن را با اهمیت ندادن به هیچ کس غیر از خودش تلافی می کند.
اولین قدم برای مردی که در حال آموختن هنر بخشش و ایثار است این است که متوجه بشود اشکالی ندارد اگر اشتباه بکند و اشکالی ندارد اگر شکست بخورد و مجبور نیست که تمام پاسخها را برای همه مسائل داشته باشد.
مرد می خواهد قهرمان زن باشد وقتی که او غمگین و مایوس است مرد احساس عجز می کند. اندوه زن، عمیق ترین ترس او را تایید می کند او به حد کافی مفید نبوده. (زمانی که زنی افسرده و نومید است برای مرد مشکل است که به حرفهایش گوش کند چون احساس عجز می کند)

برای یک زن، تعیین حد ومرز و بهره برداری کردن، کار ترسناکی است. او اصولا از محتاج بودن زیاد می ترسد. زن با اعتقاد غلط و منفی خود به اینکه او شایستگی عشق را ندارد بسیار آسیب پذیر می شود و احساس بی ارزش بودن می کند. این احساس بی ارزش بودن، در ضمیر ناخودآگاه او ترس از نیاز به دیگران را تولید می کند. بخشی از تصوراتش مبنی بر این است که از او حمایت نخواهد شد و به خاطر این ترس ندانسته حمایتی را که نیاز دارد، پس می زند. در ابتدا مردها برای اینکه مورد احتیاج هستند برانگیخته می شوند ولی از اینکه کسی به آنها محتاج باشد دلزده می شوند.
برای زنها بسیار مشکل است که فرق بین نیاز داشتن و محتاج بودن را بدانند. نیاز به وضوح به معنای دست کمک دراز کردن به طرف مرد و خواستن حمایت اوست. این حالت به مرد اختیار تام و اقتدار می دهد.
احتیاج نوعی نیازمندی است که به اظهار عجز و درماندگی درخواست حمایت می کنیم که تازه اعتمادی هم نداریم که از این حمایت برخوردار شویم.
زنها برای داشتن رابطه ای بهتر نباید بیش از حد بذل و بخشش کنند زمانی که زن کمتر خوش خدمتی می کند همسر او حتی ایثار بیشتری خواهد کرد.(وقتی که زن از خواب بیدار می شود و نیازهایش را به خاطر می آورد، مرد نیز بیدار شده ی خواهد که به او خوش خدمتی بیشتری بکند)
(عمیق ترین وحشت مرد این است که به اندازه کافی خوب و شاییسته نباشد) (همان طور که زنها از پذیرفتن می ترسند مردها از بخشش وحشت دارند)
مرد می خواهد بخشش کند ولی از شکست می ترسد پس کوشش نمی کند. زمانی که مرد احساس ناامنی بکند آن را با اهمیت ندادن به هیچ کس غیر از خودش تلافی می کند.
اولین قدم برای مردی که در حال آموختن هنر بخشش و ایثار است این است که متوجه بشود اشکالی ندارد اگر اشتباه بکند و اشکالی ندارد اگر شکست بخورد و مجبور نیست که تمام پاسخها را برای همه مسائل داشته باشد.
مرد می خواهد قهرمان زن باشد وقتی که او غمگین و مایوس است مرد احساس عجز می کند. اندوه زن، عمیق ترین ترس او را تایید می کند او به حد کافی مفید نبوده. (زمانی که زنی افسرده و نومید است برای مرد مشکل است که به حرفهایش گوش کند چون احساس عجز می کند)