هایپرکلابز : از دستورات ديني که فراوان بر آن تأکيد شده، اين است که افراد جامعه اسلامي بايد به ديگران گمان بد نبرند و همان گونه که به خود خوش گمان هستند، به ديگر مؤمنان نيز خوش گمان باشند. نکته مهم در اين است که اسلام تنها بدرفتاري با ديگران را مذمّت نکرده؛ بلکه مسلمانان را از فکر بد درباره ي يکديگر باز داشته و به آنان اجازه ي سوء ظن نيز نداده است.
حسن ظن به عنوان يک دستور اخلاقي در خانواده و روابط ميان همسران، اهميت بيشتري دارد و لازم است همسران از هرگونه گمان بد به يکديگر بپرهيزند تا زمينه ي آرامش و سازگاري آنان هر چه بيشتر فراهم شود. براي داشتن گمان نيکو به ديگران، لازم است عوامل آن را بشناسيم که اينک به نمونه هايي از آن اشاره مي کنيم:
عوامل و ريشه هاي خوش گماني
شناخت اسباب و عواملي که باعث پيدايش حسن ظن مي شود، تأثير فراواني در رشد اخلاق پسنديده دارد و براي تحکيم و تعالي معنويّت خانواده ضروري است. دستيابي به ريشه ها در روند پيشگيري و درمان اختلافات نقش مؤثري ايفا مي کند و اجازه نمي دهد ريشه هاي سالم دچار آسيب شود و جاي خود را به بد گماني بسپارد. در اين قسمت عوامل مهم حسن ظن را بررسي مي کنيم:
أ. شناخت دوست و دشمن
زندگي مشترک همسران بر اساس زمينه ها و تحقيقاتي که پيش از ازدواج انجام مي گيرد، براي تحقق يک زندگي دوستانه در کنار اهداف مقدّس ديگر است و زن و شوهر در پيدا کردن شريک زندگي پش از هر چيز به اين مي انديشند که دوستي بيابند. پسر از ميان دختران کسي را برگزيند که با شوهر خود قبل از آن که همسر باشد، همدلي کند. دختر نيز از ميان پسران خواهان ازدواج با پسري است که براي خود يک زندگي دوستانه با او را تصوير مي کند؛ بنابراين اين دوستي را نبايد با گمان بد متزلزل کرد؛ چرا که تزلزل خواسته دشمن است. بايد به اين نکته توجه داشته باشيم که گمان بد در زندگي مشترک، نداي شيطان است که بزرگ ترين دشمن روابط دوستانه به شمار مي رود.
مرحوم ملا احمد نراقي مي فرمايد: گمان بد، چيزي است که شيطان القا مي کند و به دل انسان مي اندازد. آنچه را که آدمي گمان برده است، همان است که شيطان خبر داده، و گرنه انسان نه آن را ديده و نه شنيده است. خداوند مي فرمايد: اگر فاسقي براي تو خبر آورد، به گفته او تکيه نکن، و شيطان از هر فاسقي فاسق تر است. (1)
گاهي انسان بر اثر زينت هاي شياطين آن قدر فريب مي خورد که از گمان خود راضي مي شود. در اين هنگام او خود را زرنگ تر و باهوش تر از ديگران مي پندارد و براي گمان بد خود توجيهاتي مي کند و به دليل هاي نادرست و نپذيرفتني استدلال مي کند. اين نيز خود نيرنگ شيطاني است. کسي که مي داند شيطان دشمن است، تا گواه قطعي بر امر مکروهي وجود نداشته باشد، نبايد به همسر خود بدبين شود و آثار بدبيني را آشکار سازد.
ب. هم نشيني با خوبان
يکي از عوامل خوش گماني، هم نشيني با خوبان است. هم نشيني از دو جهت تأثيرگذار است: يکي از آن جهت که انسان با هر کس نشست و برخاست کند، منش او را به خود مي گيرد. همان گونه که حضرت علي (عليه السّلام) فرمودند:
مجالسة الاشرار تورث سوء الظّنّ بالاخيار و مجالسة الاخيار تلحق الاشرار بالاخيار؛ (2) هم نشيني با بدان باعث بدگماني به خوبان مي شود و هم نشيني با خوبان، بدان را خوب مي گرداند.
بنابراين طبق اين قاعده چنانچه فردي با خوبان بنشيند افکار نيکو به ذهنش راه مي يابد. جهت دوّم آن است که هم نشيني با خوبان، باعث حسن ظنّ ديگران، و هم نشيني با بدان، باعث سوء ظنّ ديگران مي شود. به همين دليل سفارش شده است زمينه هاي مثبتي براي قضاوت ديگران ايجاد کنيد و از فضاسازي منفي و ايجاد زمينه هاي اتّهام بپرهيزيد. حضرت علي (عليه السّلام) فرمود:
مَن وَضَعَ نَفسَهُ مواضع التّهمة فلا يلومنَّ مَن اَساءَ الظّنّ به؛ (3) کسي که خود را در موضع تهمت قرار دهد، نبايد کسي را که به او گمان بد برده است، نکوهش کند.
ج. ثبات شخصيّت و اعتماد به نفس
کساني که شخصيتي محکمي دارند، به خود متّکي و عموماً نفوذ ناپذيرند. اينان به زودي تحت تأثير ديگران قرار نمي گيرند و تنها با دليل قطعي مي توان باور آنان را تغيير داد؛ ولي انسان هاي متزلزل تحت تأثير شايعه ها و غرض ورزي هايي قرار مي گيرند که بعضي براي بر هم ريختن زندگي ديگران بدان دامن مي زنند، و همين امر به ناسازگاري آنان مي انجامد. چنين کساني به دليل بي ثباتي در شخصيت، مورد نکوهش قرار گرفته اند. قرآن کريم خطاب به اينان مي فرمايد: « لولا اذ سمعتموه ظنّ المومنين و المومنات بانفسهم خيرا ». (4)
انسان نبايد به گونه اي ضعيف و متزلزل باشد که با شنيدن شايعه گمان بد ببرد؛ بلکه بايد در برابر آن ها ايستاد تا دروغ بودنشان آشکار شود؛ بنابراين انسان هاي پر صلابت هميشه بستري مناسب براي خوش گماني را ايجاد مي کنند و از گمان هاي زشت مي پرهيزند.
د. انتظارات بجا
رفتارهايي که ديگران از خود بروز مي دهند و نقش هايي که ايفا مي کنند، در صورتي مثبت ارزيابي مي شوند و گمان نيک بر آن برده مي شود که با انتظارات همخوان باشد. اين گونه نيست که رفتارها و نقش ها براي هم يکسان ارزيابي شود و همه با يک نوع نگاه بدان بنگرند. کسي که از ديگري و انتظارات بي جايي دارد، چنانچه انتظاراتش برآورده نشود و برخلاف خواسته اش چيزي ببيند، به بدگماني دچار مي شود. اين عوامل مي توانند سبب ايجاد بدگماني باشند: انتظار احترام بي چون و چرا از ديگران، رسيدن به هدف هاي تعيين شده بدون آماده شدن اسباب و زمينه ها، درخواست خوش رفتاري و مهرباني از سوي همه افراد، انجام دادن کارهاي دل خواه بي توجه به توانايي ها و انگيزه هاي ديگران و ... . به همين جهت، تعديل در مطالبات و انتظارات مي تواند زمينه خوش گماني را فراهم سازد.
پس از بررسي عوامل، در اين قسمت از بحث خوش گماني، به گوشه اي از آثار و برکات حسن ظن مي پردازيم:
آثار حسن ظن
أ. آسايش
فردي که به ديگران خوش گمان است و رفتارهاي سؤال برانگيز آنان را توجيه مي کند، مهم ترين دست آورد را براي خود کسب مي کند و آن اين که آسوده خاطر بوده و از افکار منفي که آسايش او را مختل مي کند، به دور خواهد بود. در مقابل، فرد بدگمان چون همواره منفي نگر است و جنبه ي نامطلوب رفتار ديگران را مي پذيرد، آرامش و آسايش خود را از دست مي دهد و هميشه پريشان خاطر، مضطرب و نگران خواهد بود. اميرالمؤمنين (عليه السّلام) حسن ظن را تخفيف دهنده ي همّ و غم دانسته است و مي فرمايد: « حسن الظن يخفّف الهم ». (5) و آن را مايه ي راحتي دل معرفي کرده و فرموده اند: « حسن الظن راحة القلب »؛ (6) اين نکته روشن است که اولين گامي که در جهت نيل به آرامش در خانواده مؤثر است، دوري از نگراني است که يکي از راه هاي کسب آن، حسن ظنّ به همسر مي باشد.
ب. پرهيز از تجسّس، غيبت و ...
هنگامي که فرد رفتار سؤال برانگيز ديگري را توجيه مي کند، از آن رو که به او بدبين نيست، درصدد تجسّس امور وي نيز بر نمي آيد و به اين ترتيب زمينه را براي بروز ناهنجاري هاي اخلاقي ديگر از بين مي برد؛ ولي بدگماني مقدمه اي است که بدگمان را ناخودآگاه به ارتکاب ديگر امور ناپسند ( از جمله تجسّس و غيبت ) مي کشاند. شايد از همين رو است که خداوند متعال در آيه 12 سوره ي مبارکه حجرات پرهيز از بدگماني را بر تجسّس و غيبت مقدّم ذکر کرد، چرا که ابتدا فرد سوء ظن پيدا مي کند، سپس براي بررسي و اثبات آن، اقدام به تجسّس مي کند و آن گاه که آن را احراز کرد، به غيبت مبتلا مي شود.
( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لاَ تَجَسَّسُوا وَ لاَ يَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً ) اي کساني که ايمان آورده ايد، از بسياري گمان ها بپرهيزيد، چرا که بعضي از گمان ها گناه است و هرگز ( در کار ديگران ) تجسّس نکنيد و هيچ يک از شما ديگري را غيبت نکند.
بنابراين حسن ظن، عاملي است که فرد را از فرو غلطيدن در بسياري از گناهان باز مي دارد؛ از اين رو امام علي (عليه السّلام) آن را باعث سلامت دين دانسته و فرموده اند: « حسن الظن راحة القلب و سلامة الدين ». (7) و سوء ظن را فسادگر امور و برانگيزاننده بر شرور معرفي کرده و فرموده اند: « سوء الظن يفسد الامور و يبعث علي الشرور ». (8) بديهي است سوء ظن به همسر نيز، به تجسّس، غيبت و ... درباره ي او مي انجامد و عاملي مهم در سردي روابط خانوادگي به شمار مي رود.
ج. جلب محبت
حسن ظن به ديگران در پي آرامش روحي و رواني از سويي و دوري از گناهان و رذايل اخلاقي از سوي ديگر، محبّت ديگران را به فرد جلب مي کند و آنان را به وي علاقمند مي گرداند: « عن علي (عليه السّلام): من حسن ظنّه بالناس حاز منهم المحبّة؛ (9) کسي که به مردم گمان نيک برد محبّت آنان را به خود جلب مي کند. »
خداوند متعال بناي خانواده را بر اساس مودّت و رحمت قرار داده (10) و از آن جا که يکي از عوامل جلب آن، حسن ظنّ به همسر است، اين فضيلت اخلاقي تأثيري شگرف بر استحکام بنياد خانواده بر جاي خواهد گذاشت. متأسفانه امروز يکي از عواملي که روابط خوب همسران را دچار آشفتگي و زوال مي کند، بدگماني به همسر است که در موارد زيادي در پرتو سخن چيني و مغرضان پديد مي آيد.
آثار بدگماني
براي بدگماني نيز آثاري است که براي مبتلا نشدن به آن بايد آن ها را بررسي کنيم. بدگماني علاوه بر آثار منفي اُخروي ( از قبيل سنگين شدن بار گناه، عقاب و هلاکت، نابود شدن عبادت و رسيدن به سر حدّ کفر ) داراي پيامدهاي منفي در اين دنيا نيز هست که زندگي را در همين دنيا بر انسان سخت مي کند و باعث ناسازگاري مي شود. در اين جا مهم ترين اين آثار را گوشزد مي کنيم:
أ. انزوا و غربت
بدگمان هميشه تنهاست. از ديگران گوشه گيري مي کند و از معاشرت با ديگران ناخرسند است؛ حتّي از آمدن ديگران نزد خود نيز دلتنگ مي شود. البته نه اين که او در تنهايي خود راحت باشد، بلکه هميشه در اندوه دروني خود مي سوزد. اينان مي پندارند که تنهايي برايشان از با ديگران بودن بهتر است؛ امّا همين گمان نيز نتيجه بدگماني آن هاست. گاهي بدگمان علاوه بر اين که خود تنهايي را بر مي گزينند، از سوي ديگران نيز در تنگناي انزوا قرار مي گيرد و اين در صورتي است که مردم ويژگي بدگماني او را احساس کرده باشند. در اين صورت آنان نيز از معاشرت با او پرهيز مي کنند و از چنين فردي مي گريزند. حضرت علي (عليه السّلام) مي فرمايد:
الغريب من لم يکن له حبيب، لايعدمک من الشفيق سوء الظّن؛ (11) غريب و بي کس کسي است که هيچ دوستي ندارد. به هوش باش تا بدگماني تو را از داشتن رفيق مهربان محروم نسازد.
در جمع ديگران بودن، معاشرت و همدمي، سبب برکات فراواني است که بدگمان خود را از آن محروم مي سازد. به همين دليل حضرت علي (عليه السّلام) مي فرمايد:
ثلاث موبقات: نکثُ و ترکُ السنّة و فراق الجماعة؛ (12) سه چيز نابود کننده است: شکستن بيعت، ترک سنّت و دوري از جماعت.
بنابراين، بدگمان با انزوايي که پيدا مي کند، اسباب هلاکت خود را فراهم مي سازد؛ چرا که در مقابل ديدگان او پرده ي ضخيمي از خودبيني، بددلي و بدانديشي قرار مي گيرد و او را به نابودي سوق مي دهد.
ب. ناامني رواني
از پيامدهاي رواني سوء ظن، ايجاد ترس، وحشت و اضطراب است. پيدايش اين حالات باعث مي شود تعادل روحي شخص از بين برود و فرد از تصميم گيري، قاطعيت و حلّ مسائل خود باز ماند. حضرت علي (عليه السّلام) مي فرمايد:
من لم يحسن ظنّه استوحش من کلّ احد؛ (13) کسي که گمانش نيکو نباشد و به ديگران بدگمان باشد، از هر کس وحشت مي کند.
بدگماني باعث حساسيّت بي جا و غيرمنطقي مي شود. شخص بدگمان هميشه در کمين حوادث تلخي است که فکر مي کند پيش خواهد آمد. او حرکات و رفتارهاي ديگران را زير نظر مي گيرد تا با گمان بد خود، آن ها را تفسير کند؛ گويا هميشه قرار است