هایپرکلابز : بر اساس صحبت های احرامیان، دلیل اینکه در ایران، اینه مسئله جنبه منفی پیدا کرده این است که راهکارهایی که در کشور برای کسب درآمد وجود دارد، مناسب نیست. این مسئله حاصل چند عام لاست از جمله دسترسی نامتوازن به منابع بانکی و دسترسی نامتوازن به بعضی از رانت های ایجاد شده.
او می گوید: «مثلا بانک در رابطه با دو نفر که تسهیلات شان را برنگردانده اند دو رفتار متفاوت دارد یا رقمی که بانک به آنها تسهیلات می دهد، متفاوت است. وقتی بانک به عنوان یک بنگاه دولتی کار می کند، شاید با یک دستور یا یک نامه، رفتارش با متقاضی تسهیلات تفاوت داشته باشد. هر چقدر اجازه دهیم بانک ها به عنوان یک بنگاه اقتصادی و نه یک بنگاه دولتی کار کنند، منشاء اینگونه پدیده ها هم کمتر می شود. بانک به عنوان یک بنگاه اقتصادی بیشتر به دنبال برگرداندن مطالباتش است.
احرامیان که خود سال ها در صنعت فولاد فعالیت کرده، مخالف کوبیدن گروه یاست. او ادامه می دهد: جامعه، شاید به درست، باورش این است که این ثروت با فعالیت سالم و رقابت اقتصادی ایجاد نشده است، بنابراین عکس العمل منفی نسبت به سرمایه داران به وجود می آید. من خیلی موافق این نیستم که یک گروهی را مطرح کنیم، بعد به دنبال مصداق هایش می رویم و شروع به کوبیدن آنها کنیم، بدین ترتیب یک جو ناامنی در بازار به وجود می آید که کارآفرین اصلی را متضرر می کند.
علیرضا کلاهی
به نظر من، این برخوردها ما را از رسیدگی به مشکل اصلی منحرف می کند و دودش در اصل در چشم مردم طبقه متوسط می رود. اگر به دنبال راه حل هستیم باید منشاء کار را درست کنیم. منفی یا مثبت اریابی کردن این پدیده، واقعا راه حل سازنده ای برای جامعه نیست.
همانطور که بعضی فعالان اقتصادی معتقدند، فرهنگ سازی در رسانه ملی هم از سرمایه داری حتی از نوع اصیل و درست و درمان آن هم خوب نیست و با مشکل مواجه است اما از طرف دیگر، فاطمه دانشور عضو شورای شهر و بنیانگذار موسسه نیکوکاری مهرآفرین می گوید: چیزی که در چند سال اخیر اتفاق افتاده، از نظر من بیشتر زاییده فساد، نبود اخلاق و مشکلاتی از این دست است. خیلی وقت ها بی اخلاقی از بی قانونی نشات می گیرد.
زمانی که قوانین به درستی اجرا نشوند، ضمانت اجرایی درستی نداشته باشند و قوانین دور زده شوند، مشکلاتی از قبیل این بی اخلاقی ها و فسادهای اقتصادی رشد می کنند که بخش عمده آن استفاده از رانت ها و فرصت هایی است که منجر می شود به این کشور افراد سرمایه هایی خارج از چهارچوب قوانین و مقررات به دست آورند.
البته در بین تمام نظریه هایی که در تولید طبقه سرمایه داری نوظهور می گویند، دانشور معتقد است یک یاز علل اصلی ظهور این نوع سرمایه داری ها، تحریم ها بوده است چرا که فرصت هایی ایجاد شد تا سرمایه دارانی مثل بابک زنجانی که ریشه، سابقه و نامی نداشتند، یک شبه به وجود بیایند ولی موضوع اصلی این است که پشت این افراد باید یکسری جریان هایی هم وجود داشته باشد که آنها را هم باید جستجو کرد و دید که آنها زاییده چه چیزی هستند.
زمانی که تر و خشک با هم سوزانده شوند، قطعا آسیب هایی به قشر سودده اقتصادی هم وارد خواهد شد. دانشور می گوید: اینگونه سرمایه داری ها، قطعا آسیب زا خواهد بود چرا که کانال سالمی ندارد و این کانال در دسترس یک عده خاصی بود و تنها این افراد دسترسی به این رانت ها داشته اند. من تاثیری که سرمایه داران نوظهور در اقتصاد می توانند داشته باشند را به دلایل مختلف خیلی مثبت ارزیابی نمی کنم اما بخش اعظم آن این است که باعث نوعی دلسردی سرمایه های انسانی می شود.
ظهور اینگونه سرمایه داران بی انگیزگی زیادی در قشر جوان، به خصوص جوانانی که جویای کسب و کار سالم هستند و می خواهند وارد فضای کسب و کار و کارآفرینی سالم شوند، به وجود آورده است. این ثروت یا تولید پول باید توسط مردم و جامعه صورت بگیرد و راندن آنها به حاشیه و بی اعتماد کردن و بی انگیزه کردن آنها، هزینه زیادی برای دولت و جامعه دارد. حالا ممکن است که فعالیتی یک شبه رشد کند و آدم های زیادی هم سر کار بیاورد و بگویند اشتغال زایی هم شده است اما واقعیت این است که کار خوبی از آن درنمی آید.
شاید مصداق صحبت دانشور، پدیده شاندیز باشد؛ طرحی که با تبلیغ های گسترده در صدا و سیما جان گرفت و افراد زیادی در آن مشغول به کار بودند اما در نهایت، فساد و خرابکاری های آن مشخص شد و نه تنها سودی به اقتصاد نرساند، بلکه بی اعتمادی از طرح های بزرگ عمرانی را هم در پی داشت.
البته با این حال او معتقد است: اگر برخورد قاطع و شفافی با این نوع سرمایه داری ها شود، شاید بتوان بی انگیزگی که در جوانان به خاطر مشاهده اینگونه افراد به وجود آمده است را علاج کرد ولی متاسفانه سیستم قضایی ما در برخورد با این نوع پدیده ها بسیار کند عمل می کند و بعضا عملکرد شفافی ندارد که این خود باعث بی اعتمادی مردم می شود. خیلی وقت ها راجع به خیلی از حکم ها، مردم با دیده نگرانی و تردید نگاه می کنند، بنابراین باید با این پدیده برخورد قاطع تر شود.
دانشور می گوید: افرادی که با رانت آمده اند خیلی کسب و کارشان را طولانی مدت حفظ نکرده اند، در مدت کوتاهی موجی را ایجاد کردند اما خیلی مورد اعتماد نبودند. اگر ما بگذاریم که بخش خصوصی واقعا آنطور که باید سالم رشد کند، تبعات مثبتی هم می تواند برای جامعه داشته باشد. در غیر این صورت بزرگترین سرمایه جامعه که اعتماد است، از دست می رود و اگر بی اعتمادی بر جامعه حاکم شود، خیلی مسائل دیگر را هم با خودش به دنبال می آورد که جبرانش بسیار سخت است.
نمونه همین بی اعتمادی هم فرار کردن رییس بانک ملی به کانادا در جریان اختلاس های سه هزار میلیارد تومانی بود. رییس بانکی که با وجود این اختلاس همچنان در تبلیغاتش در رسانه ملی گفته می شود «هر جا سخن از اعتماد است نام بانک ملی ایران می درخشد».
فاطمه دانشور
به هر حال سرمایه داری نوظهور به اعتقاد عده ای از کارشناسان اقتصادی در سال های اخیر افزایش داشته است. احمد صادقیان، مدیرعامل گروه صنعتی ستاره کویر یزد، مدیرعامل شرکت تک ماکارون و عضو هیات نمایندگان اتاق تهران می گوید: سرمایه داری نوظهور، شاید در دوران اخیر بیشتر شده باشد اما در تمام دوره ها متولد می شود. هر جا که رانت وجود داشته باشد، دو نرخی وجود داشته باشد، اینگونه سرمایه داری پدیدار می شود.
این عوامل باعث می شود که افراد بتوانند از رانت ها استفاده غیر اصولی بکنند. این دسته از افراد باعث شده اند که اینگونه مسائل بیشتر به چشم بیاید. تحریم ها به عنوان یکی از عوامل دیگر، محدودیت هایی به وجود آورد تا در نهایت افرادی که دسترسی بیشتر به رانت داشتند، توانستند با استفاده از این رانت ها تحریم ها را دور بزنند و برای خودشان منابع کلانی ایجاد کنند.
صادقیان سال ها در عرصه اقتصاد فعالیت های مختلف را در زمینه های مختلف انجام داده و به قول خودش، اشتغال زایی زیادی هم به بار آورده است. او می گوید: کارآفرینی یک مسئولیت اجتماعی و یک اعتقاد است و همین باعث می شود کسانی که در کار تولید هستند به خاطر همین عشق و اعتقاد، با همه مشکلاتی که در این راه وجود دارد، باز هم به فعالیت شان ادامه دهند.
به گفته این کارآفرین، اگر در جامعه ما، رانت وجود نداشته باشد، خیلی از این مسائل حل می شود. وقتی در جامعه ای ارز دو نرخی وجود داشته باشد، کسانی که به رانت های اطلاعاتی یا ارتباطی دسترسی دارند، می توانند از این رانت ها استفاده کنند و ممکن است یک شبه وضع شان تغییر کند اما در اقتصاد آزاد، همه به یک میزان به اطلاعات دسترسی دارند و می توانند از منابع به طور یکسان استفاده کنند؛ در چنین اقتصادی دیگر رانت معنا ندارد.
همچنین علیرضا کلاهی، رییس هیات مدیره سندیکای برق کشور هم در این باره معتقد است بروز پدیده سرمایه داران نوظهور یک عارضه در شرایط اجتماعی کشور است. او می گوید: به نظر من این طبقه در شرایط رانت و در فضای اقتصادی که همه می دانیم در آن چه گذشته، ایجاد شده. این طبقه با زحمت و کار مولد به این ثروت نرسیده. سرمایه داری و کارآفرینی در کشور ما مسئله معقولی است. سرمایه داری که به افزایش تولید ناخالص ملی می انجامد معقول و منطقی است اما نوع دیگر آن که با بهره برداری از شرایط خاص، به انباشت سرمایه می انجامد، یک عارضه است. رفتارهایی مثل گردش خودروهای لوکس در خیابان های شهر، تفاخر و تبختر از رفتارهای همین سرمایه دارهاست.
کلاهی همچنین ادامه می دهد: من یادم است در کشورهای اروپایی، مردم اروپا و حتی مردم سایر کشورهای عربی مثل لبنان، عرب های خلیج فارس را مسخره می کردند که از یک نوع پیراهن ده تا می خرند یا ساعت های جواهرنشان می خرند. مشابه این رفتار در این قشر هم وجود دارد. تجربه شخصی من می گوید سرمایه دار ریشه دار و مولد، از این رفتارها کمتر دارد. این کمتر را برای این می گویم که معتقدم هیچ چیز قطعی وجود ندارد و نباید همه چیز را سیاه یا سفید دید.
سرمایه دار مولد دنبال نمایش دادن امکانات و تسهیلات و فخر فروختن نیست. این مسائل و عوارض اجتماعی برای این سرمایه داران مطرح نیست. داشته های طبقه کارآفرین آنقدر هست که لازم به ارائه آن با ابزارهایی مثل خانه و ماشین لوکس نباشد اما من بارها دیدم که از پنجره یک خانه در محله های بالای تهران، آشغال از پنجره بیرون می ریزند یا با ماشین لوکس، بد رانندگی می کنند. این رفتارها مال طبقه سرمایه دار نوظهور است. این طبقه با توجه به شرایط اقتصادی در کشور به سرعت به انباشت ثروت رسیدند اما انباشت فرهنگ به سرعت انباشت ثروت انجام نمی شود. اینها مشکل فرهنگی دارند.
به هر حال، این رفتارها در دید کلی اجتماع قابل تفکیک نیست و تصویر همه سرمایه داران یک مدل دیده می شود اما در کشورهای خارجی برای مثال آمریکا، یک شهروند معمولی که در سطح پایین یا حتی زیر خط فقر زندگی می کند، با دیدن یک ماشین گران قیمت فکر می کند که اگر من هم کار کنم می توانم مثل این ماشین را بخرم. اولین عکس العمل او این نیست که صاحب این ماشین یک رانت خوار یا دزد است اما در کشور ما، اولین عکس العمل مردم این است که صاحب ماشین گران قیمت از رانت استفاده کرده، دزدی کرده و به ثروت رسیده یا وقتی یک منزل بزرگ می بینند فکر می کنند با کدام رانت و موقعیت به این خانه رسیده؟
کلاهی در این باره می گوید: من خودم اخیرا دچار یک سانحه رانندگی شدم و خساراتی زیر پنجه هزار تومان در آن سانحه ایجاد شد. خانمی که طرف دیگر سانحه بود در مقابل عذرخواهی های من فقط فحاشی می کرد و داد می زد. جالب است مردمی که شاهد تهاجم های لفظی و حتی فیزیکی آن خانم نسبت به من بودند، از او طرفداری می کردند چون من خودرویی سوار بودم که گران تر از ماشین این خانم بود.
رفتار آن روز مردم ناشی از رفتارهای نامتعارف همان سرمایه داران نوظهور است که خود من هم بارها شاهدش بودم. به نظر من رانندگی با یک ماشین لوکس و با سرعت بالا در یک کوچه هشت متری در زعفرانیه از همین رفتارهای نامتعارف است. این به رخ کشیدن ها، مردمی را که دچار مشکل معیشتی اند آزرده می کند. البته مردم با تشخیص رفتارهای نامتعارف کم کم قادر به تفکیک سرمایه دار مولد از سرمایه دار نوظهور خواهند شد.
به هر حال، اولین آسیب های سرمایه داران نوظهور قبل از اینکه گریبان اقتصاد را بگیرد متوجه اجتماع است. به اعتقاد کلاهی، این طبقه رفتارهای نامتعارفی دارند. خرید ماشین های لوکس، ساعت های گران یا پوشیدن لباس های خوب، بد نیست اما وقتی این رفتارها از حد متعارف خارج شود، آثار منفی در جامعه به جای خواهد گذاشت. این باعث ایجاد تنفر نسبت به سرمایه دار خواهد شد، قشر جوان را به مصرف گرایی خواهد کشاند، در جوانان نیازهای کاذب ایجاد می کند و وقتی جوان ببیند از راه سالم نمی تواند خیلی زود به این خواسته ها رسید، مسیر نادرست را طی خواهد کرد.