هایپرکلابز :
پهلواناني که در گود زورخانهها پشت حريفان را با خاک آشنا کردند درسي از گذشت و فضايل اخلاقي را مقابل ديدگان مردم به نمايش ميگذاشتند. ورزش زورخانهاي تنها ورزشي است که آميخته با هنر و همراه با خوانندگي و موسيقي است و ويژگي بارز آن قابليت همگاني کردن اين ورزش است. اين ورزش يکي از بهترين نمونههاي ورزشهاي بومي، سنتي و محلي ماست که ميتوان آن را تنها ورزش اصيل ايراني دانست. بسياري از پهلوانان که ياد و خاطره آنها هميشه در قلب و دل مردم کشورمان ثبت شده است از گود همين زورخانهها منش پهلواني را آموختند. در گود زورخانهها ورزشکاران به ياد خداوند و مولا علي (ع) دائما ذکر ميگويند و همراه با ورزش عبادت ميکنند. ورزش باستاني در فرهنگ ايراني و اسلامي با فتوت و جوانمردي عجين بوده است و اين عجين بودن باعث شده تا اين ورزش به يک ورزش مقدس تبديل شود.
ساختمان زورخانه
زورخانه جايي است که مردان در آن ورزش ميکنند و بيشتر در کوچه پس کوچههاي شهر ساخته شده است. بام آن به شکل گنبد و کف آن گودتر از کف کوچه است. در آن کوتاه و يک لختي است و هر که بخواهد از آن بگذرد و داخل زورخانه بشود بايد خم شود. ميگويند در زورخانه را از اين رو کوتاه ميگيرند که ورزشکاران و کساني که براي تماشا به آنجا ميروند به احترام ورزش و ورزشکاران و آن مکان خم شوند. اين در به يک راهروي باريک با سقف کوتاه باز ميشود و آن راهرو به «سردم زورخانه» ميرود. در ميان زورخانه گودالي هشت پهلو و گاهي شش پهلو به درازي 5 يا 4 متر و پهناي 4 متر و ژرفاي 3 چارک تا يک متر کنده شده که «گود» ناميده ميشود. در کف گود چند لايه بوته و خاشاک گذاشته و روي آن بوته و خاشاک خاک رس ريخته و هموار کردهاند. بوته و خاشاک را براي نرمي کف گود ميريزند و هر روز روي اين کف را پيش از آنکه ورزش آغاز شود با آب «گل نم» ميزنند تا از آن گرد برنخيزد. سراسر ديواره گود ساروج اندود شده است و لبه آن به جاي هزاره آجري با چوب پوشانده شده است تا اگر ورزشکاران هنگام ورزش به لب گود بخورند تنشان زخمي نشود. در بالا و دور گود غرفههايي ساخته شده که جاي نشستن تماشاچيان و گذاشتن جامه ورزشکاران و لنگ بستن تنکه پوشيدن آنان است. يکي دو غرفه از اين غرفهها نيز جايگاه افزارهاي ورزشي است.
سر دم
سر دم زورخانه در يکي از غرفههاي چسبيده به راهروي زورخانه درست شده است و آن صفهاي است نيم گرد که کفاش از کف زورخانه يک متر تا يک و نيم متر بلندتر است. در جلوي «سر دم» چوب بستي است که به آن زنگ و پوست پلنگ و زره و سپر و پر قو آويخته است. بر روي سکو زير چوب بست اجاقي کنده شده که در آن آتش ميريزند و هرگاه اجاق نداشته باشند منقلي زير چوب بست ميگذارند و مرشد تنبک خود را با آتش اجاق يا منقل گرم ميکند تا صداي آن رساتر درآيد. ميگويند نخستين کسي که طرح ساختمان زورخانه را ريخت «پورياي ولي» بود. نام پورياي ولي (محمود قتالي خوارزمي) است و او در نيمه دوم سده هفتم و نيمه نخستين سده هشتم هجري ميزيسته است. او پهلوان و شاعر و عارف بوده و دمي گرم و گيرا داشته است.
مقام ورزشکاران در زورخانه
پيشکسوت: پيشکسوت در زورخانه به کسي ميگويند که سالمندتر و آزمودهتر از ورزشکاران ديگر باشد. پيشکسوت از همه گونه ورزشهاي باستاني و ريزهکاريهاي يکايک آنها آگاه است و ميتواند بهتر و سنگينتر از ديگران ورزشهاي باستاني را انجام دهد.
مياندار: ورزشکاري است که در گود روبهروي مرشد و ميان ورزشکاران ديگر ميايستد و گرداندن ورزش و پيش و پس انداختن کارهاي ورزشي را به عهده ميگيرد. ورزشکاران هنگام ورزش به او نگاه و از حرکات ورزشي او پيروي ميکنند. مياندار بايد مانند پيشکسوت آزموده و از همه گونه ورزش و ريزهکاريهاي يکايک آنها آگاه باشد. معمولا پيشکسوت هر زورخانه مياندار آنجا ميشود.
پهلوان: به کسي گفته ميشود که بسيار آزموده و چابک و کار کرده باشد و هماوردي نداشته باشد.
نوخاسته: جوان نوچهاي است که آزمودگي يافته و پهنه کارهاي ورزشي خود را گسترش داده و براي کشتي گرفتن و ورزشهاي «تو گودي» به زورخانههاي ديگر ميرود.
نوچه: به جوان ورزشکاري گفته ميشود که زير نظر پهلواني، فنهاي کشتي را ميآموزد و شاگرد او به شمار ميرود. او از نظر تردستي و چابکي برگزيدهترين شاگرد آن پهلوان است.
گلريزان
يکي از ديدنيترين جشنها که در زورخانه برپا ميشود گلريزان است. اين جشن بيشتر در شبهاي ماه رمضان براي بزرگداشت پهلوانان بنام و کهن برپا ميشوند و در آن پهلوانان و ورزشکاران قديمي و با سابقه و بزرگان و سرشناسان محل دعوت ميشود و هر يک از آنها دسته گلي با خود ميآورند و در و ديوار زورخانه نيز با گل پوشيده ميشود. در جاهاي خاص و روي ميز شيريني و ميوه چيده ميشود. پس از يک دور ورزش و بازيهاي ورزشي و چند کشتي ميان پهلوانان بنام، يکي از پيشکسوتترين ورزشکاران درباره مقام پهلواني که گلريزان براي او برپا شده است سخن ميراند. اکنون گلريزان بيشتر براي بزرگداشت پهلوان يا ورزشکار آزموده و قديمي برپا ميشود و همچنين براي کمک به خانواده ورزشکاراني که درآمد کافي براي گذراندن زندگي خود ندارند يا گرفتاريهاي زندگي آنها را آشفته کرده است. براي گلريزان دعوتنامههايي با عنوان «همت عالي» و به ارزشهاي گوناگون چاپ ميکنند و پولي که از اين راه به دست ميآيد را به ورزشکار يا خانواده او ميدهند.
پهلوانان بنام تاريخ ايران
در زير لوحهاي که نام سرشناسترين پهلوانان ايران از سده هفتم هجري تاکنون بر آن کنده و بر ديوار خاوري زورخانه کار گذاشته شده است آورده ميشود: 1. پهلوان فيله همداني سده هفتم هجري 2. پهلوان محمود بن وليالدين خوارزمي (پورياي ولي) سده هشتم 3. پهلوان محمد ابوسعيد سده نهم 4. پهلوان نداقي عراقي اصفهاني سده دهم 5. پهلوان بيک قمري سده دهم 6. پهلوان ميرزابيک کاشي سده يازدهم 7. پهلوان کبير اصفهاني سده دوازدهم 8. پهلوان لن دره دوز سده سيزدهم 9. پهلوان عسگر يزدي سده سيزدهم به بعد 10. پهلوان محمد مازار سده سيزدهم به بعد 11. پهلوان ابراهيم يزدي (يزدي بزرگ) سده سيزدهم به بعد 12. پهلوان شعبان سياه سده سيزدهم به بعد 13. پهلوان حاج حسن بد آفت سده سيزدهم به بعد 14. پهلوان حاج نايب رضاقلي سده سيزدهم به بعد 15. پهلوان حسين گلزار کرمانشاهي سده سيزدهم به بعد 16. پهلوان اکبر خراساني سده سيزدهم به بعد 17. پهلوان يزدي کوچک (عب.دل) سده سيزدهم به بعد 18. پهلوان سيد هاشم خاتمزاده سده سيزدهم به بعد 19. پهلوان اصغر نجار سده سيزدهم به بعد 20. پهلوان ميرزا باقر دراندروني سده سيزدهم به بعد 21. پهلوان علي ميرزاي همداني سده سيزدهم به بعد 22. پهلوان مهدي خان سيف الممالک سده سيزدهم به بعد 23. پهلوان صادق قمي سده سيزدهم به بعد 24. پهلوان سيد حسن شجاعت (رزاز) سده سيزدهم به بعد 25. پهلوان حاج محمد صادق بلور فروش سده سيزدهم به بعد 26. پهلوان سيد تقي کمل قمي سده سيزدهم به بعد.