جواد یحیوی: در حق پسرم کوتاهی کردم! - هایپرکلابز

معصومه شوقي 8 سال پیش
جواد یحیوی: در حق پسرم کوتاهی کردم! - هایپرکلابز هایپرکلابز :

وقتی قرار شد با پسرش مسیحا برای مصاحبه و عكاسی ما را همراهی كند، كمی دلهره داشتیم از این جهت كه جواد یحیوی خودش سال‌ها و بارها در برنامه‌های مختلف گفت‌وگومحور به خوبی در مقام پرسشگری قرار داشته و این می‌توانست كار ما را سخت كند.
در تمام این سال‌ها آنقدر مجری روی آنتن برنامه‌های زنده و غیرزنده تلویزیون آمده و رفته‌اند كه اگر بخواهیم می‌توانیم كتابی تحت عنوان فرهنگ‌نامه مجریان تلویزیونی تالیف كنیم اما اینكه در انتها سهم هر یك از این نام‌ها چند خط از این فرهنگ‌نامه را بگیرد، مهم‌ترین موضوع در تالیف چنین مجموعه‌ای است. بی‌شك در تمام این نام‌ها فقط عده انگشت‌شماری هستند كه توضیح درباره‌شان فراتر از چند خط است و چه بسا در حد چند صفحه از این كتاب را با افتخار به خود اختصاص می‌دهند و باز هم بی‌شك جواد یحیوی یكی از پنج نفر اصلی ماجرا خواهد بود.
او حتما چیزهای بسیاری در چنته دارد كه ستون‌های قوام‌یافته شهرت و ماندگاری‌اش را رقم زده‌اند. وقتی قرار شد با پسرش مسیحا برای مصاحبه و عكاسی ما را همراهی كند، كمی دلهره داشتیم از این جهت كه جواد یحیوی خودش سال‌ها و بارها در برنامه‌های مختلف گفت‌وگومحور به خوبی در مقام پرسشگری قرار داشته و این می‌توانست كار ما را سخت كند اما آنقدر خوب در بده‌بستان‌های ما شریك شد كه می‌توانیم بگوییم او از آن دسته آدم‌هایی است كه به پارتنر مقابلش جسارت و اعتمادبه‌نفس كافی می‌دهد. ما هم از این گوی و میدان استفاده كردیم و هرچه می‌خواستیم پرسیدیم و او هم همه صداقتش را روی دایره ریخت. آنچه می‌خوانید شاید كامل‌ترین اما واقعا بی‌پرده‌ترین مصاحبه جواد یحیوی و پسرش در این‌ سال‌هاست كه هر دو نفرشان دركی كاملا درست از گفته‌های‌شان داشتند تا جایی‌كه در پیاده كردن این گفت‌وگو نیازی به ادیت و تصحیح حرف‌های‌شان ندیدیم.
دو تولد با فاصله تقریبا ۳۰ سال
آقای یحیوی چند سال دارید؟
جواد: من 40 سال دارم.
مسیحا چند سال دارد؟
جواد: مسیحا تقریبا 11 سال دارد. من و مسیحا 30 سال با هم اختلاف سنی داریم. من سوم تیرماه به دنیا آمدم و مسیحا سی‌ام خرداد. تولد 30 سالگی من، مسیحا به دنیا آمده بود.
دو جشن تولد با فاصله كم. جشن تولدهای‌تان را با هم می‌گیرید؟
جواد: خیلی اهل تولدبازی نیستم ولی اگر پیش بیاید كه جشن بگیریم، بله تولد مشترك می‌گیریم.
آغوش بی‌جایگزین مادر
آقای یحیوی! از آنجایی كه مسیحا را به تنهایی بزرگ می‌كنید، تا به حال شده به خاطر اینكه مسیحا كمبودی را احساس نكند، بخواهید مسائلی را فدا كنید و یك پدر دوبل باشید؟
جواد: بگذارید همین‌جا موضوعی را روشن كنم كه ممكن است ذهن خیلی از مردم را درگیر خود كرده باشد؛ اول اینكه من در تربیت مسیحا تنها نبودم. هیچ‌كدام از ما در این جهان تنها نیستیم. مسیحا منابع متعددی برای آموزش و رشد داشته؛ خانواده، دوستان، مدرسه، كوچه، خیابان و. . . حتی اگر بخواهیم خانوادگی به این موضوع نگاه كنیم، مسیحا از نعمت مادر داشتن محروم نبوده است. من و همسرم با هم به توافق رسیدیم كه زندگی مشترک‌مان زندگی ایده‌آلی كه می‌خواستیم نبوده و اشتباهاتی در زندگی داشتیم و از همدیگر جدا شدیم.
مسیحا با شما مانده است؟
جواد: مسیحا با من زندگی می‌كند؛ یعنی از همان اول بنای ما بر این بوده است كه سرپرستی مسیحا بر عهده من باشد ولی پیش آمده مسیحا یك سال نزد مادرش زندگی كند و به من سر بزند. مسیحا نزد من زندگی می‌كند ولی هر زمان كه بخواهد مادرش را می‌بیند. موجودی به اسم مادر، وجودی است تكرارناپذیر. آغوش مادر در 6، 7سالگی چیزی نیست كه بتوانی جایگزینی برای آن در نظر بگیری پس این حق مسیحاست كه از او دریغ نشود.
هرچند شده كه گاهی من و مادر مسیحا شیوه‌های تربیتی همدیگر را دوست نداشتیم اما برای مسیحا مادرش بهترین مادر دنیاست؛ یعنی تنها مادر دنیاست. ربط مادر مسیحا به مسیحا انكارناپذیر است به همین خاطر مسیحا همیشه این شانس را داشته و دارد كه هر زمان و هر مدت كه می‌خواهد نزد مادرش باشد. مادر مسیحا اهل مطالعه، اهل ذوق، فكر، فعالیت‌های اجتماعی و. . . است و در زندگی مسیحا و شكل‌گیری شخصیت او نقش به سزایی داشته است بنابراین در این ماجرا به هیچ عنوان من تنها نبوده‌ام.
دوراهی اشتباه و ازخودگذشتگی
نسبت به مسیحا احساس دین هم می‌کنید؟
جواد: من و مادر مسیحا كه او را به این جهان دعوت كردیم براساس نابلدی‌ها، شرایط، ناآگاهی‌ها، خودخواهی‌ها و ضعف‌های‌مان و تمام مسائلی كه زندگی یك انسان را تحت تاثیر قرار می‌دهد، موقعیتی را برای او ایجاد كرده‌ایم كه مسیحا از شكل بدیهی و نرمال زندگی خارج شده است. برای مسیحا به عنوان یك پسربچه این خیلی لذت‌بخش‌تر است كه وقتی از مدرسه به خانه بازمی‌گردد پدر و مادرش را سر یك میز كنار هم ببیند که ما این حق را از مسیحا دریغ و او را از این كنار هم بودن محروم كردیم. به همین دلیل من خودم را نسبت به مسیحا بدهكار می‌دانم. مقصر به معنای واقعی كلمه كه من شرایطی را ایجاد كردم كه مسیحا موقعیتی كه باید از آن برخوردار باشد را ندارد بنابراین همه تلاش، عزم و ظرفیتم را به خدمت می‌گیرم تا این كوتاهی كه در حق او روا داشتم را هرطور دیگری كه می‌شود، جبران كنم.
هرچند مسیحا مثلا یك آیتم را ندارد ولی برایش شرایطی را ایجاد می‌كنم كه شاید بقیه حسرت داشتن آن را بخورند. من وارد هیچ تعهد جدید و مسوولیت جدیدی در زندگی‌ام نشده‌ام به این خاطر كه یك مسوولیت و تعهد جدی در زندگی من به اسم مسیحا وجود دارد كه نسبت به آن قصور كرده‌ام. ما با توجه به شرایط زندگی‌مان یكسری حق مسلم او را در زندگی سلب كرده‌ایم پس مشخص است كه من همه تلاشم را می‌كنم تا عزیزترین آدم زندگی‌ام همیشه خوشحال و موفق باشد تا تجربه‌های بهتر و بیشتری از زندگی داشته باشد. اگر اسم این كار مرا بگذاریم دوبله‌سوبله كار كردن، بله من این كار را كرده‌ام؛ هرچند كه من اینگونه به این موضوع نگاه نمی‌كنم.
نمی‌شد آن زمان به خاطر مسیحا ازخود‌گذشتگی نشان دهید؟
جواد: حدس می‌زدم این را بپرسید ولی به نظرم اسم آن ازخودگذشتگی نبود بلكه اسمش یك اشتباه بود؛ این صحبتی كه دارم تنها حرف من نیست و این توافقی بود كه با مادر مسیحا داشتیم.
اگر فرزند من در خانه‌ای بزرگ می‌شد كه روابط معیوب و ناقص پدر و مادرش را به عنوان یك الگوی رفتاری بین زن و شوهر می‌دید، كاملا زندگی او را با یك الگوی غلط همراه كرده بودیم. اگر فردا در زندگی شخصی خود با همسرش به گونه‌ای رفتار می‌كرد كه از رفتار ما الگوبرداری كرده بود، پس این یك اشتباه بزرگ بود كه صورت ازخودگذشتگی را به خود گرفته بود و مدام این فکر وجود داشت كه من فقط به خاطر بچه در این زندگی هستم و فداكاری كردم. به نظر خودم این بزرگ‌ترین ظلمی بود كه می‌توانستم در حق مسیحا بكنم ولی امروز در یك شرایط واقعی‌تر با هم قرار گرفته‌ایم كه می‌توانیم در مورد همه موضوعات با هم صحبت كنیم حتی در مورد روابط من و مادرش هم با یکدیگر صحبت می‌كنیم.
پاسخ به كنجكاوی‌های پسرم
چقدر در مورد موضوع جدایی‌تان با مسیحا صحبت می‌كنید. منظورم این است كه چقدر این موضوع را بسط می‌دهید؟
جواد: از وقتی كه مسیحا نشان داد قدرت فكر، درك و تحلیل كردن را دارد با هم توافق كردیم مسیحا هر سوالی در مورد هر موضوعی داشته باشد می‌تواند بپرسد.
این خیلی سخت می‌شود چون ممكن است سوالی از شما بپرسد كه جوابش منجر به یك قضاوت از طرف مسیحا شود؟
جواد: به نظر من پیشگیری از این ماجرا راه‌حل‌هایی دارد؛ اولا باید سوالاتی كه ذهنش را درگیر كرده است بپرسد ولی اینكه همین امروز به جواب همه سوالاتش می‌رسد یا خیر را نمی‌داند. سعی می‌كنیم تا جایی كه ممكن است به جواب سوالاتش برسد؛ جواب برخی از سوالاتش به او می‌گویم اجازه بده تا در آینده خودت تجربه‌ای شبیه به این موضوع را داشته باشی آن موقع با هم در مورد تجربه‌های‌مان صحبت می‌كنیم.
پس متناسب با ظرفیت‌های مسیحا راجع‌به موضوعات صحبت می‌كنیم. گاهی پاسخ برخی سوالات ضمن اینكه مطرح می‌شود به بعد هم موكول می‌شود یا حتی پاسخ داده نمی‌شود. گاهی مسیحا راجع‌به موضوعی از من سوال می‌پرسد و هیچ منعی هم در پاسخ من وجود ندارد و پاسخش را می‌دهم اما در انتها به او متذكر می‌شوم كه مسیحا این روایت من است و ده‌ها روایت دیگر هم وجود دارد. مسیحا باید تمرین كند كه یاد بگیرد روایت‌های مختلف را بشنود و آن روزی كه عقلش كامل‌تر می‌شود، تجربه‌هایش بیشتر می‌شود و دركش از فضای اطراف و اطرافیانش بیشتر می‌شود، این روایت‌های مختلف را كنار هم بگذارد و به یك جمع‌بندی برسد و حالا روایت خود را از ماجرا بگوید.
در این روایت‌ها كه به صورت موازی رخ داده است، شده به جایی برسید و بگویید چه اشتباهی رخ داده، برداشت من چه بوده و برداشت همسر من از موضوع چه بوده و حالا بعد از این همه مدت مشخص شده كه اصل ماجرا چیز دیگری بوده است؟
جواد: نه. مشخصا اگر در مورد موضوعی صحبت می‌كنیم كه بین من و همسر سابقم بوده، تا به حال پیش نیامده كه با وجود مسیحا وجه دیگری از قصه را متوجه شویم. روزی كه ما تصمیم گرفتیم به زندگی مشترك‌مان ادامه ندهیم، هیچ حرف ناگفته‌ای باقی نگذاشته بودیم. در مورد همه مسائل با هم صحبت كردیم ولی این را که بعدها مسیحا با شنیدن این موضوعات چه قضاوتی می‌كند، موكول می‌كنیم به شناخت بیشتر، درك بیشتر، آگاهی بیشتر و تجربه بیشتر خودش برای اینكه به جمع‌بندی مناسب‌تری برسد. گاهی اوقات انسان موفق نمی‌شود این مراحل را تكمیل كند و قضاوت می‌كند.
زندگی خوب دونفره ما
تفریحات دو نفره شما چیست؟
جواد: تفریحات دونفره زیادی داریم. به سواركاری علاقه دارد و خیلی سواركاری می‌رویم. هنوز آنچنان به كنترل دوچرخه وارد نشده است به همین خاطر هرازچندگاهی بعدازظهرها در كوچه با دوچرخه‌اش كلنجار می‌رویم تا یاد بگیرد.
سفر هم می‌روید؟
جواد: سفرهای دونفره زیادی رفتیم. یك سال عید به مدت 10 روز فقط كویر گردی رفتیم. یك سال با تور از كلاردشت تا متل‌قو را رفتیم. با تور جنگل‌نوردی‌های زیادی رفتیم كه مثلا سه یا چهار شب در راه چادر زدیم. مجموعه تفریحات متنوعی را با هم داریم؛ فیلم دیدن، بازی كامپیوتری، بازی‌های فكری و... .

منبع :http://www.beytoote.com/news/cultural-news/mnews33...

ارسال مطلب به هایپرکلابز

انتخاب كلوب :  
نوع مطلب :
ارسال مطلب

سایر مطالب از معصومه شوقي

منتظر رامبد و جناب خان باشید!
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
تصویری از نیکی کریمی در جشنواره‌ی ونیز
بهرام رادان: شانه خالي كردن در مرامم نيست (قسمت دوم)
بهرام رادان: شانه خالي كردن در مرامم نيست (قسمت اول)
گریم سخت مهدی پاکدل و دیگر بازیگران فیلم محمد رسول الله
ایرج کریمی منتقد سینما درگذشت
وقتی استفاده از پروتز، پرویز پرستویی را جوان کرد
هدیه تهرانی؛ از اوج درخشش تا خاموشی
عاشقانه‌ی "در دنیای تو ساعت چند است" در صدر فروش‌ بیپ‌تونز
حسین محب اهری از مبارزه با سرطان می گوید
تئاتر‌هایی که توقیف شده‌اند
بیوگرافی ندا مقصودی
جناب‌خان کیست؟/ گفتگوی خواندنی با صدا پیشه عروسک جناب خان
فرهاد آئیش بازیگر فیلم تازه مانی حقیقی شد
خاطره طنز ملیکا شریفی نیا از مادرش، هنگامی که در ترافیک گیر کردند
ساره بیات و رعنا آزادی ور از محمد رسول الله چه گفتند؟
کارگردان «جیغ» درگذشت
لباس متفاوت و زیبای محمد علیزاده در کنسرت اش
معرفی سبک های گیتار