هایپرکلابز : روز پاییزی میلاد تو در یادم هست / روز خاکستری سرد سفر یادت نیست/ناله ی ناخوش از شاخه جدا ماندن من / در شب آخر پرواز خطر یادت نیست/تلخی فاصله ها نیز به یادت مانده ست / نیزه بر باد نشسته ست و سپر یادت نیست/یادم هست …. یادت نیست/خواب روزانه اگر در خور تقدیر نبود / پس چرا گشت شبانه، دربه در، یادت نیست
من به خط و خبری از تو قناعت کردم / قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست/عطش خشک تو بر ریگ بیابان ماسید / کوزه ای دادمت ای تشنه, مگر یادت نیست/ تو که خود سوزی هر شب پره را می فهمی / باورم نیست که مرگ بال و پر یادت نیست/تو به دل ریختگان چشم نداری بیدل / آنچنان غرق غروبی که سحر یادت نیست/یادم هست …. یادت نیست