ارثیه مدرن- هایپرکلابز

سعیده شریفی 8 سال پیش
ارثیه مدرن- هایپرکلابز هایپرکلابز :

چند وقتی یک موضوعی بدجور ذهنم را درگیر کرده. با خودم فکر می‌کنم قدیم‌ها (منظورم همین بیست‌سال پیش است نه یک قرن پیش!) وقتی کسی می‌مرد ارثیه او محدود می‌شد به چند دست لباس و اثاثیه و کتاب و کیف و چند تا حساب بانکی و زمین و مغازه و باغ و این‌طور چیزها. ورثه هم آنچه از عزیز درگذشته مانده بود طبق قانون بین خودشان تقسیم می‌کردند و بخشی از اموال او را به دیگران می‌بخشیدند و تمام.
ولی فرض کنید الآن کسی بمیرد. تکنولوژی ارثیه را هم عوض کرده است. وقتی کسی نباشد یک دنیا چیز این وسط بی‌صاحب می‌ماند و هیچ‌کس به آن دسترسی ندارد! می‌پرسید چی؟ الآن می‌گویم: رمز ایمیل، وبلاگ و سایت‌هایی که صاحب یا عضوش بوده، گوشی موبایل، برنامه‌های مختلف دنیای مجازی که برای آن رمز گذاشته، رمز کامپیوتر و لب تاب و تبلت و فیس بوک و اینستاگرام و هزاران چیز دیگر که دنیای مجازی را تشکیل می‌دهد و هرکس فقط و فقط خودش از آن خبر دارد.
اگر دقت کنیم به این نتیجه می‌رسیم که این دنیای مجازی خیلی هم مجازی نیست و بخش عمده‌ای از زندگی همه ما را تشکیل می‌دهد و راه ارتباط ما با افراد مختلف است. اسمش مجازی است ولی اگر نباشد مثل مرغ پرکنده این‌قدر به این در و آن در می‌زنیم تا مثلاً اینترنت قطع‌شده را درست کنیم و برنامه‌ها را به‌روز کنیم و ازاین‌دست کارها تا به کارهایمان برسیم. کارهایی که شاید خیلی هم کار نباشد ولی بالاخره برایمان مهم است.
حالا به این فکر می‌کنم وقتی کسی دیگر نباشد، چقدر وبلاگ و سایت می‌ماند که دیگر به‌روز نمی‌شود، چقدر ایمیل نخوانده در Inbox می‌ماند، چقدر پیام خوانده‌نشده درگوشی‌ها می‌ماند و هیچ‌وقت به دست صاحبش نمی‌رسد!
وقتی این‌طوری فکر می‌کنم دلم می‌گیرد برای تمام چیزهایی که روزی مایه شادی و انبساط خاطر صاحبش بوده و حالا پس از رفتن او همین‌طور تنها و بی‌کس در این فضای مجازی غول‌پیکر باقی می‌ماند و هیچ‌کس اصلاً به ذهنش هم نمی‌رسد تا سراغی از آن بگیرد. دلم برای تمام پیام‌هایی که هیچ‌وقت به دست صاحبش نمی‌رسد می‌سوزد، برای سایت‌ها و وبلاگ‌هایی که به‌روز نمی‌شوند و قدیمی می‌مانند و دیگر خواننده‌ای ندارد و اگر هم برحسب اتفاق در جستجوهای بی‌هدفمان به آن‌ها بربخوریم فوراً فکر می‌کنیم چه نویسنده تنبلی که سایتش را به‌روز نکرده و اصلاً احتمال نمی‌دهیم که شاید (او) دیگر نیست تا بخواهد بنویسد و ورثه هم فراموش کرده‌اند که این دنیای مجازی زمانی بخشی از زندگی عزیزشان بوده است.
نمی‌دانم شاید برخی افراد فکر کنند همان بهتر که این دنیای مجازی برای هرکس خصوصی بماند ولی وقتی فکر می‌کنم که خواندن دست‌نوشته‌های خصوصی نویسنده بزرگی مثل ویکتور هوگو که پس از مرگش چاپ شد چقدر جذاب است، فکرم می‌رود طرف دست‌نوشته‌های نویسندگان معاصری که شاید در لب تاب یا تبلت شان مانده باشد و دلم می‌سوزد که اگر آن‌ها همین‌طور تنها و بی‌کس در یک پوشه بمانند و بدون اینکه کسی سراغی از آن بگیرد آن دستگاه فرمت شود و آن نوشته‌ها از بین برود. خوب این چه فرقی دارد با آتش زدن تابلوی لبخند ژوکوند!
نمی‌دانم ولی احساس می‌کنم وقتی این دنیای مجازی پناهگاه امنی است برای درد و دل‌های افراد حیف است همین‌طور تنها و بی‌کس باقی بماند. کسی نمی‌داند شاید هرکسی در دنیای مجازی خود یک بینوایان چاپ‌نشده داشته باشد که فقط از ترس نداشتن خواننده رو نکرده است. وقتی این‌گونه فکر می‌کنم خیلی دلم برای این ارثیه‌های مدرن می‌سوزد!
سعیده شریفی
مهرماه 1394

منبع :http://hyperclubz.com
9 نفر این را می پسندند
مشاهده 0 دنبال کننده
در حال نمایش 2 دیدگاه از 2 دیدگاه
امید قنبری امید قنبری جالبه بدونید خیلی از این شبکه های مجازی بزرگ برای بعد از مرگ صاحبش هم فکر کردن و امکاناتی دارن که میتونید بگید بعد از مرگ کنترل اکانت و .. شما در شبکه اجتماعی به چه کسی واگذار بشه!
8 سال پیش
محمد  صادقی محمد صادقی لایک
8 سال پیش
1 

ارسال مطلب به هایپرکلابز

انتخاب كلوب :  
نوع مطلب :
ارسال مطلب