هایپرکلابز : زنگ تفریح
طرح لبخند هزاران گل سرخ
کودکانی که پر از آینهء تقدیرند
و سکوتی که در آن
شرم ناباوری عاطفه ها میشکند
طرح لبخند و سرور
از میان غم و مهر
از دل سبز طلوع
وای از کودکی پنهانی
که بجای تب مشق و غم تدبیر سکوت
بر لب خندان
کفش بی طاقت خود میگرید
پینه های دستش
دل صاف قلم مشکین را
باز می آزارد
چشمهایش چه نحیف
پشت ویترین پر از
طرح آن بهانه های کودکی
رفت و انگشت گزید
و سکوتی که زمین را آزرد
زنگ تفریح من و توست ببین
کودکی را که ندید
کودکی را و نخواند
داستان پسری را که دوید
زیر باران و پر از خاطره بود
درس او فریاد است
که بسان سخنم خاموشیست
درز سقف خیس است
درد بی آغوشیست