![حکایت شاعر پررو]( "حکایت شاعر پررو")
حکایت شاعر پررو
شاعری در ستایش خواجه ای بخیل قصیده ای گفت و برایش خواند اما هیچ پاداشی دریافت نکرد. یک هفته صبر کرد و باز هم خبری نشد. قطعه ای سرود که در آن تقاضای خود را به صراحت گفته بود اما خواجه توجهی نکرد.
پ...
حکایت شاعر پررو
شاعری در ستایش خواجه ای بخیل قصیده ای گفت و برایش خواند اما هیچ پاداشی دریافت نکرد. یک هفته صبر کرد و باز هم خبری نشد. قطعه ای سرود که در آن تقاضای خود را به صراحت گفته بود اما خواجه توجهی نکرد.
پ...
![بیچاره پاییز..]( "بیچاره پاییز..")
بیچاره پاییز..
یچاره پاییز ... دستش نمک ندارد!
این همه باران به آدم ها می بخشد اما همین آدم ها تهمت ناروای خزان را به او می زنند ...
خودمانیم ...
تقصیر خودش است؛ بلد نیست مثل «بهار» خودگیر باشد تا شب عیدی زیر ...
بیچاره پاییز..
یچاره پاییز ... دستش نمک ندارد!
این همه باران به آدم ها می بخشد اما همین آدم ها تهمت ناروای خزان را به او می زنند ...
خودمانیم ...
تقصیر خودش است؛ بلد نیست مثل «بهار» خودگیر باشد تا شب عیدی زیر ...
![حکایت آموزنده «زهد»]( "حکایت آموزنده «زهد»")
حکایت آموزنده «زهد»
روزی دیوجانس ـ یکی از انسان های زاهد روزگار ـ از اسکندر پرسید: در حال حاضر بزرگ ترین آرزویت چیست؟
اسکندر جواب داد: بر یونان تسلط یابم.
دیوجانس پرسید: پس از آنکه یونان را فتح کردی چه؟
اسکند...
حکایت آموزنده «زهد»
روزی دیوجانس ـ یکی از انسان های زاهد روزگار ـ از اسکندر پرسید: در حال حاضر بزرگ ترین آرزویت چیست؟
اسکندر جواب داد: بر یونان تسلط یابم.
دیوجانس پرسید: پس از آنکه یونان را فتح کردی چه؟
اسکند...
![یلدا]( "یلدا")
یلدا
خسته و بی‌حوصله از شرکت زدم بیرون. دیدن مردمی که با شادی برای شب یلدا خرید می‌کنند دلم را به درد آورد. همه دارند خودشان را برای این جشن باستانی آماده می‌کنند، آن‌وقت من تنها و خسته باید به خانه بروم...
یلدا
خسته و بی‌حوصله از شرکت زدم بیرون. دیدن مردمی که با شادی برای شب یلدا خرید می‌کنند دلم را به درد آورد. همه دارند خودشان را برای این جشن باستانی آماده می‌کنند، آن‌وقت من تنها و خسته باید به خانه بروم...
![حکایت آموزنده ی پرنده نصیحتگو]( "حکایت آموزنده ی پرنده نصیحتگو")
حکایت آموزنده ی پرنده نصیحتگو
یک شکارچی، پرنده‌ای را به دام انداخت. پرنده گفت: ای مرد بزرگوار! تو در طول زندگی خود گوشت گاو و گوسفند بسیار خورده‌ای و هیچ وقت سیر نشده‌ای. از خوردن بدن کوچک و ریز من هم سیر نمی‌شوی. اگر مرا آزاد کنی...
حکایت آموزنده ی پرنده نصیحتگو
یک شکارچی، پرنده‌ای را به دام انداخت. پرنده گفت: ای مرد بزرگوار! تو در طول زندگی خود گوشت گاو و گوسفند بسیار خورده‌ای و هیچ وقت سیر نشده‌ای. از خوردن بدن کوچک و ریز من هم سیر نمی‌شوی. اگر مرا آزاد کنی...
![ حکایت شاهین و چنگیز خان مغول]( " حکایت شاهین و چنگیز خان مغول")
حکایت شاهین و چنگیز خان مغول
یک روز صبح، چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیرو کمانشان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق‌تر و بهتر بود، چرا که می‌توانست در آس...
حکایت شاهین و چنگیز خان مغول
یک روز صبح، چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیرو کمانشان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق‌تر و بهتر بود، چرا که می‌توانست در آس...
![ضرب المثل پوست خرسی كه شكار نكردی نفروش]( "ضرب المثل پوست خرسی كه شكار نكردی نفروش")
ضرب المثل پوست خرسی كه شكار نكردی نفروش
به افراد خوش خیالی گفته می‌شود كه آرزوهای دور و درازی دارند كه غیرممكن است.
روزی روزگاری، دو مرد كه احساس می‌كردند شكارچیان ماهری هستند به قصد شكار خرس به جنگل رفتند. آنها چند روزی را در منطقه‌ای ك...
ضرب المثل پوست خرسی كه شكار نكردی نفروش
به افراد خوش خیالی گفته می‌شود كه آرزوهای دور و درازی دارند كه غیرممكن است.
روزی روزگاری، دو مرد كه احساس می‌كردند شكارچیان ماهری هستند به قصد شكار خرس به جنگل رفتند. آنها چند روزی را در منطقه‌ای ك...
![ضرب المثل هرچه می‌گویم نر است می‌گوید بدوش]( "ضرب المثل هرچه می‌گویم نر است می‌گوید بدوش")
ضرب المثل هرچه می‌گویم نر است می‌گوید بدوش
مورد استفاده:
به كسی گفته می‌شود كه اصرار زیاد به كار غیرممكن دارد.
در دوره‌ای كه نادر افشار پادشاه ایران بود، حكایت‌های جالبی نقل شده است. نادرشاه مرد جنگ بود و بیشتر عمر خود را صرف لشكركشی‌های م...
ضرب المثل هرچه می‌گویم نر است می‌گوید بدوش
مورد استفاده:
به كسی گفته می‌شود كه اصرار زیاد به كار غیرممكن دارد.
در دوره‌ای كه نادر افشار پادشاه ایران بود، حكایت‌های جالبی نقل شده است. نادرشاه مرد جنگ بود و بیشتر عمر خود را صرف لشكركشی‌های م...
![ضرب المثل گفتم آدم نمی‌شوی، نگفتم شاه نمی‌شوی]( "ضرب المثل گفتم آدم نمی‌شوی، نگفتم شاه نمی‌شوی")
ضرب المثل گفتم آدم نمی‌شوی، نگفتم شاه نمی‌شوی
این ضرب‌المثل در نکوهش کسانی که به مقامات دنیوی رسیده‌اند، ولی هیچ بهره‌ای از انسانیت و اخلاق نبرده‌اند، به کار می‌رود.
پدری منکر آن بود که پسرش با شعور و آدم شود. از قضا آشوبی در مملکت به پا شد و در...
ضرب المثل گفتم آدم نمی‌شوی، نگفتم شاه نمی‌شوی
این ضرب‌المثل در نکوهش کسانی که به مقامات دنیوی رسیده‌اند، ولی هیچ بهره‌ای از انسانیت و اخلاق نبرده‌اند، به کار می‌رود.
پدری منکر آن بود که پسرش با شعور و آدم شود. از قضا آشوبی در مملکت به پا شد و در...
![ببخش ... رها می شوی..]( "ببخش ... رها می شوی..")
ببخش ... رها می شوی..
خودت باش ، بی همتا می شوی .
ساده باش ، عمیق می شوی .
دوست داشته باش ، محبوب می شوی .
به خود اعتماد کن ، باورت می کنند .
سکوت پیشه کن ، همه چیز گویا می شود.
بر خود حکومت کن ، از خود فراتر م...
ببخش ... رها می شوی..
خودت باش ، بی همتا می شوی .
ساده باش ، عمیق می شوی .
دوست داشته باش ، محبوب می شوی .
به خود اعتماد کن ، باورت می کنند .
سکوت پیشه کن ، همه چیز گویا می شود.
بر خود حکومت کن ، از خود فراتر م...
|
|