هنر و سرگرمی > ادب و هنر

در این گروه مقالات متنوعی در مورد ادب و هنر منتشر می شود. شما می توانید ضمن استفاده از مطالب این گروه ، در تولید محتوای آن به ما کمک کنید و مطالبی که به نظرتان مفید است را برای ما ارسال کنید

... 6 7 8 9 10  ... 
ندا نظام ابادی
حکایت مور و قلم حکایت مور و قلم مورچه‌ای کوچک دید که قلمی روی کاغذ حرکت می‌کند و نقش‌های زیبا رسم می‌کند. به مور دیگری گفت این قلم نقش‌های زیبا و عجیبی رسم می‌کند.نقش‌هایی که مانند گل یاسمن و سوسن است. آن مور گفت: این کار قلم نی...
ندا نظام ابادی
 داستان عجایب هفتگانه  داستان عجایب هفتگانه معلمی از دانش‌آموزان خواست تا عجایب هفتگانه جهان را فهرست‌وار بنویسند. دانش‌آموزان شروع به نوشتن کردند. معلم نوشته‌های آنها را جمع‌آوری کرد. با اینكه همه جواب‌ها یکی نبودند اما بیشتر دانش‌آموزان به مو...
ندا نظام ابادی
 داستان  دوست داری روی زمین چه کاره باشی؟ داستان دوست داری روی زمین چه کاره باشی؟ همگی به صف ایستاده بودند تا از آنها پرسیده شود ؛ نوبت به او رسید : "دوست داری روی زمین چه کاره باشی؟" گفت: می خواهم به دیگران یاد بدهم، پس پذیرفته شد! چشمانش رابست، دید به شکل درختی در ی...
ندا نظام ابادی
داستان قهو ه تلخ و زندگی داستان قهو ه تلخ و زندگی چند دوست دوران دانشجویی که پس از فارغ التحصیلی هر یک شغل های مختلفی داشتند و در کار و زندگی خود نیز موفق بودند، پس از مدت ها با هم به دانشگاه سابق شان رفتند تا با استادشان دیداری تازه کنند.آنها مشغول ...
سعیده شریفی
داستان کوتاه/ یک روز خوب داستان کوتاه/ یک روز خوب از خواب بیدار شدم. تمام بدنم درد می‌کرد. به یاد دیشب افتادم. حالم بد بود یکی از آن معده دردهای وحشتناک آمده بود سراغم وامانم را بریده بود. مثل همیشه چند تا قرص خوردم و دراز کشیدم روی زمین و بالش را رو...
ندا نظام ابادی
زمین ؛مادر آدمی زمین ؛مادر آدمی خداوند به جبرئیل فرمود:”به کهکشان برو و مشتی خاک بر گیر و بیا؛میخواهم آدم رابیافرینم.”جبرئیل رفت و همه کهکشان را گشت؛اما خاکی پیدا نکرد.هیچ کس به او خاک نداد.نه ناهید که عروس آسمان بود و نه بهرام؛جن...
ندا نظام ابادی
زیباترین آواز کلاغ  زیباترین آواز کلاغ کلاغ لکه ننگی بود بر دامن آسمان و وصله ناجور بر لباس هستی و صدای ناهموار و ناموزونش خراشی بود بر صورت احساس . با صدایش نه گلی می شکفت و نه لبخندی بر لبی می نشست صدایش اعتراضی بود که در گوش زمین می پ...
ندا نظام ابادی
من‌ آن‌ خاکم‌ که‌ عاشق‌ می‌شود  من‌ آن‌ خاکم‌ که‌ عاشق‌ می‌شود سر تا پای‌ خودم‌ را که‌ خلاصه‌ می‌کنم، می‌شوم‌ قد یک‌ کف‌ دست‌ خاک‌ که‌ ممکن‌ بود یک‌ تکه‌ آجر باشد توی‌ دیوار یک‌ خانه، یا یک‌ قلوه‌ سنگ‌ روی‌ شانه‌ یک‌ کوه، یا مشتی‌ سنگ‌ریزه، ته‌ته‌ اقیانوس؛ یا ح...
ندا نظام ابادی
داستان زن باهوش و وصیت همسرش! داستان زن باهوش و وصیت همسرش! مرد خسیسی تمام عمر خود رو صرف پول درآوردن و پس انداز کردن نموده و فقط مقداری بسیار اندکی از در آمدش را صرف معاش خود می کرد. و در واقع همسر خود را نیز در این مکنت و بدبختی با خود شریک نموده بود. تا ا...
ندا نظام ابادی
آرزوهای یک زن آرزوهای یک زن خانمی در زمین گلف مشغول بازی بود. ضربه ای به توپ زد که باعث پرتاب توپ به درون بیشه زار کنار زمین شد. خانم برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان با صحنه ای روبرو شد. قورباغه ای در تله ای گرفتا...
... 6 7 8 9 10  ... 

ارسال مطلب به هایپرکلابز

انتخاب كلوب :  
نوع مطلب :
ارسال مطلب