هایپرکلابز : از میان تمامی نمایشگاه هایی که در گوشه و کنار پایتخت برپا می شود، گزارشگر تبیان به سراغ نمایشگاه تورج خامنه زاده رفته و در این گزارش به بررسی کوتاه آثار وی تحت عنوان «جنگل هول» پرداخته است. شاید پس از خواندن این گزارش، علاقمند شوید به این نمایشگاه سری بزنید و لحضاتی فارغ از شلوغی و مشغله روزانه در دنیای هنر گشت بزنید و لذت ببرید
جمعه دوم خرداد ماه ، شاهد چندین افتتاحیه عکاسی در گالری های تهران بودیم.نمایشگاه «جنگل هول» در گالری محسن ، نمایشگاه گروهی «تداوم 3» در گالری شماره 6 ، «ما هیچ،ما نگاه» در گالری آریا ، نمایشگاه عکس «پرگل عینالو» درکافه گالری 78 . ما از میان میان نمایشگاه جنگل هول را برگزیدیم و به سراغ آثار تورج خامنه زاده رفتیم.
تورج خامنه زاده از جمله هنرمندان جوان کشورمان است که در زمینه عکاسی معاصر فعالیت می کند و تاکنون موفقیت های شایانی را در این رشته کسب کرده است.
وی که متولد اسفند 1355 در قزوین است، ابتدا در رشته کامپیوتر گرایش نرمافزار تحصیل کرد ؛ اما با توجه به علاقمندی به رشته های هنری به گذراندن دوره های فیلمسازی و عکاسی در انجمن سینمای جوان پرداخت. وی تاکنون در چندین نمایشگاه گروهی عکس و ویدئوآرت در داخل و خارج کشور حضور داشته و نمایشگاههای انفرادی دیگری در گالریهای ماه مهر، طراحان آزاد و آریا برپا کرده است. کسب افتخاراتی چون عنوان منتخب جشنواره پرفورمنس ویدیویی «پلیفرم» در مارسی فرانسه و برپایی سه کارگاه آموزشی در هند، سریلانکا و غنا از دیگر فعالیتهای هنری وی بوده است. وی عضو اصلی گروه عکاسان قزوین است و تا کنون مطالبی را در ارتباط با عکاسی ترجمه و نگاشته که در نشریات تخصصی عکاسی چاپ شده است.
اکنون نمایشگاه هول جنگل:
نمایشگاه مذکور دربرگیرنده 9 عکس رنگی است که با تکنیک عکاسی صحنهآراییشده تهیه شده و به شیوه چاپ دیجیتال "فیسمانت" در ابعاد 150أ—100 سانتیمتر برای نمایش ارائه شده اند.
تورج خامنهزاده در یادداشتی برای آثار این نمایشگاه مینویسد: «هر زمان که ایستادم، شانه به شانه من ایستاده بود. پیشتر از من، زودتر از من حتا.
«وندر آن تیرگی وحشتزا
نه صدایی است بهجز این، کز اوست
هول غالب، همه چیزى مغلوب» (1)
هر کجا که ایستادم، بیکه به عقب بنگرم؛ به آنچه بسته مرا به گذشته، یا پریشیده مرا از آینده. به آنچه میگریزم از آن، و آنچه میگریزم به آن.
«هنگام رسیده بود؟ میپرسیم
و آن جنگل هول همچنان پابرجا
شب میترسیم و روز میترسیم» (2)
«هول» ایستاده است. چون به او بنگرید، به شما خیره مینگرد.
چون بایستید، شانهبهشانه شما میایستد.»
خامنه زاده در رابطه با عنوان نمایشگاه و یادداشت خود میگوید :
«اساس کار من هول بوده است.هولی که در دوره های متفاوت وجود داشته است.هولی که با ترس و «هارور»3 به معنی عام آن تفاوت دارد. نیما و برخی از شاعران معاصر دیگر هم این هول را به همین منظور در اشعارشان به کار میبرند و آن را به یکی از بن مایههای شعری تبدیل می کنند.»
در همه آثار این نمایشگاه نوعی روایت پردازی دیده می شود. اما این روایت به گونه ایست که تمامی رخدادهایش در درون کادر اتفاق نمی افتد. در همه فریم ها انسان یا انسانهایی وجود دارند که درون جنگلی گیر افتاده اند و در چهره هاشان هراسی دیده میشود که مخاطب منشاء آن را نمی بیند. چشم هاشان به جایی خارج از کادر خیره شده است و همه اینها باعث میشود فریم های قبلی و بعدی داستان در ذهن مخاطب ادامه پیدا کند و هر کس به نوبه خود داستان را تفسیر کند. همچنین هنرمند در همه فریم ها نوعی نماد پردازی را چاشنی کار خود کرده است که میتواند در خوانش مخاطب تأثیر گذار باشد.نماد هایی چون طناب، جنگل و حتی خود هول.
خامنه زاده در این باره میگوید : «این هول و هراس در ذهن هر کس با توجه به تفاوت در تجربههای زیستی ، میتواند متفاوت تر از دیگری خوانش شود.»
«اساس کار من هول بوده است.هولی که در دوره های متفاوت وجود داشته است.هولی که با ترس و «هارور»3 به معنی عام آن تفاوت دارد. نیما و برخی از شاعران معاصر دیگر هم این هول را به همین منظور در اشعارشان به کار میبرند و آن را به یکی از بن مایههای شعری تبدیل می کنند.»
البته این هول به دلیل اغراقی که در چهره ی افراد دیده میشود آن طور که باید تأثیر گذار نیست.شاید بهتر بود هنرمند تمهیدی به کار میگرفت تا این هول بیش از آنکه در نگاه اول اینقدر اغراق شده به چشم بیاید در لایههای زیرین کار گنجانده شود و مخاطب هول و هراس حاکم بر آثار را حس کند تا آنکه به چشم ببیند.
خامنه زاده در رابطه با انتخاب جنگل به عنوان لوکیشن آثارش در حالیکه آدمهای آثارش مطلقاً شهری هستند اینگونه پاسخ داد :
«رویکرد من به جنگل ، رویکردی تاویلی و نمادین است.از طرفی نوعی فاصله گذاری لازم بود اتفاق بیافتد که گفته شود این آدمها در موقعیت واقعی گیر نیافتاده اند.نوعی کابوس و خواب دیدن!! »
نکته ی دیگری که در برخورد اول مخاطب با آثار به چشم میخورد، نورپردازی و پردازش رنگی خاصی که در آثار به کار گرفته شده اندکی آثار را به سمت تزیینی شدن پیش برده است که زیاد هم راستا با مضمون آثار نیست.
در ابتدای کاتالوگ نمایشگاه ، هنرمند در مصاحبهای که توسط صالح تسبیحی شکل گرفته است (3) در این باره توضیح میدهد :
«با اتکا به تبحر مدیر عکاسی پروژه ام ابراهیم صافی، طراحی نور و جنس رنگ آثار در جهت رسیدن به مفهوم کلی شکل گرفت نه در جهت تجاری سازی آن و نتیجه هم طبعتا همانطور شد که در ذهنم بود و به عقیده من هولی که در آثار وجود دارد آنقدر جذاب نیست که مثلاً یکی به قصد تزیین بخرد و بگذارد در خانه اش. »
به طور کلی موضوع آثار ، موضوعی معاصر است و هر یک از ما به راحتی میتوانیم آثار را مطابق تجربیات زیستی مان خوانش کنیم و همین موضوع این نمایشگاه را برایمان دیدنی می کند.