هایپرکلابز : همان طور که رهبر معظم انقلاب اشاره داشتند، شیوهی زندگی اسلامی، بسترساز تمدن نوین اسلامی و پیشرفت همهجانبه است. یکی از عوامل بسیار مؤثر بر شیوه و مشی زندگی، تربیت فردی و اجتماعی است. این تربیت چگونه باید باشد تا شیوهی زندگی ما اسلامی شود؟
ما در برخورد هیجانی با رهنمودهای ایشان (مثلاً در مورد شعارهای سالیانهی ایشان) موجب شدهایم که عمق مطالب درک نشود. شعارهای سالیانه که در ده سال گذشته مطرح شدهاند، مثل حلقههای زنجیر با هم در ارتباطاند. ملاحظه میکنید که در سال «حمایت از تولید ملی، کار و سرمایهی ایرانی»، از تولید ایرانی چه حمایتی شد؟ گرانی و کمبود تولید در همین سال، به نظر بیشتر شد. امسال نیز با عنوان «حماسهی سیاسی و حماسه اقتصادی» آغاز شد. شاید نخبگان و خواص در ابتدای سال میگفتند که حماسه چگونه میخواهد خلق شود. یک چشمهاش در ۲۴ خرداد خلق شد. نگاه رهبری معظم انقلاب ورای چیزهایی است که نخبگان و خواص میبینند.
سبک زندگی اسلامیایرانی روشی است که بر اساس باورهای دینی و میراث معنوی ایرانی باید تدوین شود، نه با یک مقاله، فیلم، سریال و… البته در این حد هم متأسفانه فعالیتی صورت نگرفته است. ما به خاطر هجوم گستردهی ناتوی فرهنگی توسط ماهوارهها، اینترنت، تلفن همراه و ابزار فناوری نوین از یک طرف و عرفانهای دروغین، از طرف دیگر، باورهای معنوی و ارزشهای اخلاقی و رفتاری را در هدایت زندگی از دست دادهایم.
بنابراین بچههای ما، مثلاً یک پسربچهی سهچهارساله، انواع سلاحها را میشناسد، چون آنها را بارها در فیلمها یا بازیهای رایانهای دیده است. این در حالی است که ما هنوز نتوانستهایم روز کربلا را به عنوان یک بازی رایانهای عرضه کنیم. هم بُعد جنگی دارد که برای کودکان جذاب است و هم میتوان در قالب آن، مفاهیم را به خوبی به کودک تعلیم داد.
وقتی وارد خانوادهی آن کسی که کتاب سبک زندگی را نوشته است میشوید، میبینید خودش سبک زندگی دیگری دارد. متأسفانه ما در برخورد با این مقوله، تنها به حرف و سخن بسنده کردهایم و در بُعد عمل غفلت نمودهایم. به خاطر همین، چون «لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ» چیزهایی را توضیح میدهند که انجام ندادهایم، بنابراین حرف منِ استاد دانشگاه به دانشجویم مؤثر نیست. آن آقایی که سادهزیستی را در جامعه تبلیغ میکرد، اگر خودش عامل نباشد، حرف وی اثری نخواهد داشت.
بنابراین میتوانیم با یک تعریف مقدماتی بر اساس این نکاتی که به عرض شما رساندم، بگوییم سبک زندگی عبارت است از روشهایی در خوردن، پوشیدن، آرایش، پیرایش، رفتار فردی، اجتماعی، گفتمانی و…
متأسفانه ما در برخورد با این مقوله، تنها به حرف و سخن بسنده کردهایم و در بُعد عمل غفلت نمودهایم. به خاطر همین، چون «لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ» چیزهایی را توضیح میدهند که انجام ندادهایم، بنابراین حرف منِ استاد دانشگاه به دانشجویم مؤثر نیست.
فرض بفرمایید به عنوان مثال، الآن سبک گفتوگو در جامعهی ما در حال تغییر است. چهار هزار عبارت و کلمه احصاء شده است که در سی سال گذشته وارد زبان ما شده است. این عبارات و کلمهها ما را با تغییر گفتمان مواجه کرده است؛ مثل خالیبندی، دودرهبازی، چرت زدن، منگ زدن، شاسکول، گاگول و امثال اینها. به همین دلیل، بچههای ما زبان ما را نمیفهمند، ما هم زبان آنها را نمیفهمیم. کودک چهارسالهی امروز میگوید: «یک بستنی بخر حال کنیم.» این یعنی چه؟ این گسست نسلها اولین حلقهاش اینجا ایجاد میشود. در واقع کمکم ما زبان گفتارمان دارد با نسلهای بعد از خودمان عوض میشود. متأسفانه بعضی از گویندههای تلویزیون و مجریها و هنرپیشههای تلویزیون هم به عنوان هنجارفرستان جامعه، به خاطر اینکه وجاهت در نزد بینندگان پیدا کنند، از این عبارات استفاده میکنند.
منظور این است که شکل گفتوگو به سبک زندگی مربوط است. برقراری ارتباط، رعایت حقوق خانواده و حقوق شهروندی و… متأثر از سبک زندگی است. اگر سبک زندگی ما به نقطهنظر مقام معظم رهبری برگردد، که همانا نظر اسلام و قرآن است، آن سبک زندگی مطلوب خواهد شد. اصلاً ما نمیخواهیم اینجا تبلیغات دینی کنیم. موضوع را صد درصد علمی و تخصصی مطرح میکنیم و حاضریم با اهل فن در این زمینه مناظره کنیم که ببینیم آن سبک زندگی که ما میگوییم و قرآن و نهجالبلاغه برای ما ترسیم کردهاند درست است یا سبک زندگی حیوانی که از غرب و شرق نسخهی آن برای ما پیچیده شده است.
امروزه آثار سبک زندگی غربی در خود غرب نیز به بنبست رسیده است. فرض بفرمایید پدری که سه دختر خود را زندانی میکند، از آنها بچهدار میشود! و بعد از پانزده سال، تازه بیماریهایی در این دختران پدیدار شده که نتیجهی عمل پدرشان است.
در نگاهی به سبک زندگی رهبران غربی و منادیان دینیشان، مناسبات نابجای فراوانی مشاهده میشود. آنها دچار اشرافیتزدگی شدهاند و تشریفات و عظمت ظاهری برای خودشان تدارک دیدهاند و از عموم جامعه غافلاند.
بحث ما سبک زندگی مادی و لذتطلبی و دنیاخواهی نیست. همچنین نمیگوییم دنیا را طلاق دهید، رهبانیت اختیار کنید و در گوشهای زهد پیشه کنید. سبک زندگی اسلامیایرانی مطلوب ماست. تا وقتی که ما نتوانیم به سبک زندگی اسلامیایرانی برگردیم، نسل آینده را باید ازدسترفته تلقی کرد.
مقدماتی را در این خصوص عرض کردم. حال به پاسخ سؤال شما در باب تربیت فرزند برمیگردیم. فرزند آدم، بر خلاف فرزند حیوانات و جانوران، از راه اکتساب و یادگیری تجربهاندوزی میکند. فرزند حیوان یک چیزهای ژنتیکی و ذاتی دارد، مثل دانه خوردن و پرواز کردن. به همین دلیل، میتواند خیلی زود از والدینش جدا شود. ولی فرزندان ما تا روزی هم که والدین بمیرند، به بچهها وابستهاند. حال این خودش یک تأیید و تکذیب جداگانه دارد. اما برای اینکه سبک زندگی مناسب را در مورد فرزندانمان به کار ببریم، باید عرض کنم اول ما الگوها و نمادهای تربیتی جامعه را باید تعریف کنیم. برای فرزندان، چه کسانی الگوهای تربیتی هستند؟ والدین، آموزگاران و معلمان، دوستان، همبازیها و همسالان، دولتمردان و مسئولین، هنجارفرستان. این پنج گروه الگوهای تربیتی در جامعه هستند. هنجارفرستان عبارتاند از خوانندهها، هنرپیشهها، ورزشکاران، چهرههای محبوب جامعه که خیلیها رفتارهایشان را بر اساس کنشهای آنها تنظیم میکنند و از آنها تقلید میکنند.