سبک زندگی در بازی‌های رایانه‌ای ((بخش دوم))- هایپرکلابز

سبک زندگی در بازی‌های رایانه‌ای ((بخش دوم))- هایپرکلابز هایپرکلابز :

نظریه‌های سبک زندگی و مصرف
سبک زندگی با اینکه ماهیتی مدرن دارد، اما ریشه‌ی آن را می‌توان در آرا و نظریات اندیشمندان دیگر نیز جست‌وجو کرد. این نظریات به دو دسته‌ی کلاسیک و مدرن تقسیم می‌شوند. دسته‌ی اول شامل نظریه‌پردازانی مثل مارکس، زیمل، وبلن و ماکس وبر و نظریه‌ی ساخت‌گرایی و کارکردگرایی ساختاری است. دسته‌ی دوم شامل نظریه‌پردازانی مانند پیر بوردیو، آنتونی گیدنز و داگلاس هالت و التقاط‌گرایی و پیترسون است. در این مقاله، به اختصار به وبلن و نظریه‌‌ی مصرف از دیدگاه کلاسیک و نظریه‌ی پیر بوردیو، از نظریه‌پردازان مدرن، می‌پردازیم.
وبلن و نظریه‌ی مصرف
تورشتاین وبلن (۱۹۲۹-۱۸۵۷) جامعه‌شناس و اقتصاددان آمریکایی، در میان جامعه‌شناسان کلاسیک، تنها کسی است که اصل مصرف را مورد توجه قرار داده است. نظریه‌ی وبلن درباره‌ی انگیزش‌های اجتماعی، رفتار رقابت‌آمیز است. او تندروترین منتقد اجتماعی دوره‌ی خود به شمار می‌رود. وبلن از زاویه‌ی مصرف به بقیه‌ی مباحث می‌نگرد. او معتقد است که طبقه‌ی مرفه مولود جامعه‌‌ی صنعتی است و به واسطه‌ی جامعه‌ی صنعتی گذران می‌کند. انگیزه‌های مصرفی افراد در رفتار مصرفی خویش، از «حرمت نفس»[۶] آغاز می‌شود. او معتقد است حرمت نفس هر انسانی، بازتاب همان حرمتی است که دیگران برای او قائل می‌شوند (وبلن، ۱۳۸۳، ص ۷۵). در نتیجه با انگیزه‌‌ی کسب این حرمت است که این رفتار‌های رقابت‌آمیز از انسان‌ها سر می‌زند و هراس از دست دادن حرمت نفس، موجب تلاش بی‌وقفه و ظهور یک فرهنگ رقابت‌آمیز است (کوزر، ۱۳۷۲، ص ۳۶۱). او در شرح فرهنگ طبقه‌ی تن‌آسا اصطلاحی مطرح نمود که بعدها کاربرد گسترده‌ای یافت و آن «مصرف خودنمایانه»[۷] است.
این اصطلاح بدان معناست که مصرف طبقه‌ی مرفه نه از سر نیاز، بلکه برای کسب اعتبار اجتماعی و به گونه‌ای جلب توجه، صورت می‌گیرد (وبلن، ۱۳۸۳، ص ۷۷). الگوی مصرف که استراتژی اصلی سبک زندگی محسوب می‌شود، از سوی مردم به مثابه‌ی شاخصی برای تمایز آنان از اقشار پایین‌تر به شمار می‌رود. به اعتقاد وبلن، مردم در ولع خویش برای کسب ثروت‌های بی‌پایان، در حقیقت به دنبال نمادهای بلندپایگی و جایگاه متمایز با دیگران هستند و این نگرش نه تنها موجب افزایش تولید و پیشرفت نمی‌شود، بلکه در کاستن میزان فقر نیز مؤثر نیست. در سیستم‌های پیچیده‌ی سلسله مراتب اجتماعی، چون اروپای قرون وسطا، افراد سطوح پایین‌تر، با انتصاب خود به افراد سطوح بالا به عنوان ندیم، ملازم یا دیگر مناصب، در واقع جانشین آن‌ها در استفاده از ثروت و زمان فراغت می‌گردند و در دنیای امروز نیز ثروت افراد به وسیله‌ی مصرف بی‌پایان همسران و فرزندانشان به نمایش گذارده می‌شود (خادمیان، ۱۳۸۷، ص ۷۰).
دغدغه اصلی وبلن این است که جایگاه اجتماعی، منزلت و مبنای افتخار برای یک فرد یا گروه چیست؟ پاسخ او به این پرسش، پول و ثروت است. نقدی که می‌توان به آرای وبلن داشت این است که شاید طبقات پایین‌دستی، به جای اینکه از طبقات بالادستی تقلید کورکورانه داشته باشند، به خلق یک نوآوری روی بیاورند که این دیگر تقلید نیست.
نظریه‌ی پیر بوردیو[۸]
پیر بوردیو جامعه‌شناس فرانسوی پس از دورکیم است که به بازتعریف جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی پرداخته است. او تنها کسی است که بنیان نظری محکمی درباره‌ی مصرف و سبک زندگی آورده است. برخی او را فردی چندبعدی می‌دانند. برای آنکه بتوانیم نظریات بوردیو را در رابطه با سبک زندگی و مصرف بیان کنیم، ابتدا باید به تعریف برخی واژه‌های کلیدی در نظریات او بپردازیم. واژه‌هایی که او از آن‌ها استفاده می‌کند، منش یا ملکه، میدان یا حوزه و عرصه، ذوق و قریحه است. البته هر کدام از این واژه‌ها در کتب مختلف ترجمه‌های دیگری نیز داشته‌اند و اندیشمندان مختلف هر کدام آن را به گونه‌ای دیگر به کار برده‌اند؛ اما ما در اینجا آن چیزی را می‌آوریم که اتفاق نظر بیشتری بر روی آن موجود است.
ملکه یا منش:[۹] در حقیقت به معنای مجموعه‌ای از خوی‌ها و خصلت‌های افراد است که قابل جابه‌جایی است. ملکه واسطه‌ای است بین تأثیرات گذشته و محرک‌هایی که اکنون وجود دارند.
میدان:[۱۰] جامعه به صورت یک فضای اجتماعی و جایگاه رقابتی پایان‌ناپذیر بازنمایی می‌شود که این فضا مدل‌های کوچکی دارد که شامل قواعد، مقررات و اشکال قدرت است. این مدل‌های کوچک روابط میان کنشگران را شکل می‌دهد. میدان همان مدل‌های کوچک است. از میدان، حوزه و عرصه را هم نام می‌برند. حال این فضای اجتماعی، که مجموعه‌ای از میدان‌هاست، اصل مبارزه‌اش بر سر کسب سرمایه است. این سرمایه‌ها در تغییر سبک زندگی مؤثرند. سرمایه‌ی فرهنگی در میان قشر متوسط اجتماع همان کسب آموزش و تحصیلات و گرایش به جمع‌آوری محصولات فرهنگی است. تمامی میدان‌ها از کنشگران خود می‌خواهند که به قوانین تسلط داشته باشند (فاضلی، ۱۳۸۳ و خادمیان، ۱۳۸۷، ص ۹۵).
ذوق و قریحه:[۱۱] این واژه از بخش‌های اساسی داوری زیباشناختی و درک هنر است. قریحه از عناصر اصلی نظام نمادین قشربندی اجتماعی است. قریحه و ذوق به عنوان نشانه‌ی هویت و پایگاه اجتماعی نیز عمل می‌کند. بوردیو می‌گوید: «قریحه یک مکانیسم کلیدی برای بازتولید طبقه است که انسان را قادر می‌سازد گروهی از اشیا یا اعمال را به صورت مادی و نمادین و به معنای مجموعه‌ای از ترجیحات متمایزکننده به کار گیرد.» (خادمیان، ۱۳۸۷، صص ۱۰۳ و ۱۰۴)
عمل:[۱۲] نوع عادت‌شده‌ی رفتار است که چند جزء دارد:
۱٫ شکل فعالیت‌های بدنی
۲٫ شکل فعالیت‌های ذهنی
۳٫ چیزها و کاربردشان
۴٫ دانش پیش‌زمینه‌ای در قالب شناختی
۵٫ راهکار
۶٫ حالت عاطفی و آگاهی انگیزشی. به طور مثال، یک عمل مانند خوردن، مصرف کردن، تحقیق کردن.
نماد: مفهوم نماد در اندیشه‌ی بوردیو بسیار مهم است. البته او به جای نماد از امر نمادین صحبت می‌نماید و آن را به این گونه تعریف می‌کند: چیزی مادی است، اما چنین خصیصه‌ای برای آن قائل نمی‌شوند و کارایی‌اش را از مادی بودنش نمی‌گیرد، بلکه تفسیر آن منشأ کارکردهایش است. نقش اصلی نظام‌های نمادین در ساختار سلطه، تعریف کردن امر درست و مشروع است.
طبقه: مجموعه‌ای از کنشگران که پایگاه‌های یکسانی را اشغال می‌کنند، در شرایط یکسانی قرار دارند و محتمل است علایق و تمایلات یکسانی نیز داشته باشند و به همین دلیل، محتمل است اعمال مشابهی انجام دهند و مواضع مشابهی اتخاذ کنند (فاضلی، ۱۳۸۲، ص ۴۲).
بوردیو معتقد است که ما یک فضای اجتماعی داریم که مجموعه‌ای از میدان‌هاست. اصل اساسی در این مجموعه، کسب سرمایه است که انواع سرمایه جهت تقویت و تغییر دادن سبک زندگی است. او معتقد است که تحصیلات و اشیای فرهنگی و جمع شدن محصولات فرهنگی جزئی مهم در سرمایه‌ی فرهنگی هستند. بوردیو می‌گوید که این طبقه‌های مسلط در جامعه، هر کدام یک ذوق فرهنگی دارند که با هم متفاوت است و از آن‌ها در جهت برتری خود استفاده می‌کنند. آن‌ها در منش خود و همچنین در مصرف و سبک زندگی خود، از خشونت نمادین هم استفاده می‌کنند.
سرمایه‌ی فرهنگی بیشتر ذهنی است؛ بر خلاف چیزی که در سرمایه‌ی اقتصادی موجود است. این ذهنی بودن در سرمایه‌ی فرهنگی، توان بیشتری را به طبقات مسلط جهت رمزگشایی بیشتر در محصولات نشان می‌دهد. سرمایه‌ی فرهنگی در عادات و طرز بیان و کنش و واکنش افراد و در سلیقه‌ها و دانش‌های آن‌ها نیز تجلی می‌یابد. بوردیو فاعل آفریننده‌ی فرهنگ را جمع می‌داند، نه فرد. به همین دلیل، سرمایه‌ی اصلی را آموزش‌ و پرورش می‌داند و معتقد است که آموزش و پرورش محلی برای سلطه‌ی افکار طبقه‌ی مسلط یا شاید بازتولید طبقه‌ی مسلط است؛ چرا که در این آموزش و پرورش، که خود یک میدان است، شبکه‌ای از موقعیت‌های عینی وجود دارد که قواعد بازی را می‌دانند و رمزهایش را واسطه‌ای برای رقابت می‌دانند. هر طبقه، سرمایه‌‌ی اجتماعی خودش را دارد، اما از طریق همین سرمایه‌ی طبقه‌ی مسلط و ملکه و منش آن‌ها روی جامعه تأثیر می‌گذارد. این امر به دلیل بهتر بودن منش نیست، بلکه به خاطر قدرت طبقه‌‌ی مسلط است که قادرند خرده‌فرهنگ خود را از طریق قدرت به فرهنگ کل جامعه تبدیل کنند.
«بوردیو در تحقیقات خود، با بررسی تفاوت‌ها و تشابهات در مصرف محصولات فرهنگی و هنری، به عنوان شاخص‌هایی از سبک زندگی که هزینه‌ی زیادی ندارد، به دو نوع سبک زندگی فرهنگی رسید: سبک زندگی فرهنگ متعالی که در طبقات بالا رایج بود و سبک زندگی فرهنگی مردمی یا عامیانه که در طبقات متوسط، کارکنان دفتری، کارگران… گسترش داشت.» (سایمن دورینگ، ۱۳۷۸، ص ۸۹)
در دوران مدرن، ذوق و قریحه بر سبک زندگی و مصرف سرمایه‌های فرهنگی بسیار تأثیرگذار است. سبک زندگی در این دوران به سه فرهنگ متمایز تقسیم شده است: فرهنگ متعالی، فرهنگ فرودست و فرهنگ میان‌مایه. اولی بر استاندارهای زیباشناختی بنیان شده است، مانند موزه‌ها و تئاتر‌ها و سالن‌های ارکستر سمفونی؛ دومی انواع هنرهای بازاری تجاری و سومی در میان اول و دوم قرار دارد و نه نازل است، نه متعالی.
بوردیو در مدل تحلیل خود، معتقد است که شرایط عینی زندگی و موقعیت فرد در ساختار اجتماعی، به تولید منش خاص منجر می‌شود. منش، مولد دو دسته نظام است: نظام طبقه‌بندی و اعمال و نظام ادراکات و شناخت‌ها. نتیجه‌ی تعامل این دو نظام، سبک زندگی است. سبک زندگی همان اعمال و کارهایی است که به شیوه‌ای خاص طبقه‌بندی می‌شود و حاصل ادراکات ویژه است. در سبک زندگی، ترجیحات افراد، تجسم می‌یابد، به صورت عمل در‌می‌آید و قابل مشاهده است (فاضلی، ۱۳۸۲، صص ۴۳ تا ۴۵).
نقدی که به بوردیو وارد است در نظر نگرفتن تغییرات اجتماعی و همچنین ابهام در مفهوم منش و ابهام در تعمیم‌یافتگی یافته‌های تجربی او در جامعه‌ای غیر از فرانسه است. دیگر اینکه او بر ماهیت طبقاتی الگوهای مصرف تأکید می‌کند و متغیر‌های دیگر را در نظر نمی‌گیرد و با توجه به فرآیند جهانی شدن، نمی‌توان در نظر گرفت که همه از محصولات و سرمایه‌ی فرهنگی طبقه‌ی بالا استفاده می‌کنند، بلکه افراد از سرمایه‌ی فرهنگی مردم عامه نیز استفاده می‌کنند.
در واقع جهانی شدن، آن سلسله مراتبی را که برای تمایز افراد از یکدیگر بود فروریخته است. حال تمامی آن رفتار و اعمال خاص و ادراکات که به شیوه‌ای خاص طبقه‌بندی شده است، در رسانه‌ای به نام بازی‌های رایانه‌ای گنجانده می‌شود. رفتارهایی نمایش داده می‌شود که خواه‌ناخواه بر ذهن افراد تأثیر می‌گذارد و حاصل ذوق و قریحه‌ی فرهنگی خاص است. بازی‌های رایانه‌ای به عنوان رسانه‌ای تعاملی و به شدت تأثیرگذار در فرآیند پذیرش ادراکات و رفتار‌های خاص القاشده در این رسانه می‌توانند مورد بررسی قرار بگیرند.

منبع :http://emag.saza.ir/category/kids/

ارسال مطلب به هایپرکلابز

انتخاب كلوب :  
نوع مطلب :
ارسال مطلب