هایپرکلابز : ازدواج را برخی دشوارترین تصمیم زندگی میدانند. تصمیمی که برای یک عمر گرفته میشود؛ اگرچه که پشیمانی هم در آن هست و با به بنبست رسیدن رابطه خاتمه مییابد. ازدواج به معنای وابستگی و پیوند دو فرد در تمامی زمینههاست و ارتباطی بلندمدت را میان طرفین برقرار میکند.به عبارت دیگرازدواج یعنی اشتراک در همه چیز؛ در خانه، درآمد، فرزندان و مهمتر از همه شبکه اجتماعی. تعاریفِ موجود ازدواج بر خویشاوندی و روابط حاصل از آن تأکید دارد و مهمترین تفاوت زناشویی با دیگر انواع تعامل اجتماعی را به روابط برآمده از آن مربوط میداند. در حقیقت ازدواج نه تنها به معنای پیوند دو فرد، که به تعبیری گره خوردن دو شبکه اجتماعی و دو خانواده نیز هست.
نقش پررنگی که خانواده به خصوص در ممالک شرقی به عنوان مهمترین بخش از شبکه اجتماعی هر فرد در ازدواج و مناسک پیش و پس از آن بر عهده دارد نیزناشی از ذات اجتماعی و پیونددهنده ازدواج است. ازدواج، دو خانواده، دو سبک زندگی و دو فرهنگ را به یکدیگر پیوند میزند و این پیوندهای ناشی از زناشویی چنان اهمیتی در فرهنگ و جامعه ایرانی دارد که آیین ازدواج تنها به طور رسمی و از طریق خانوادهها پیگیری میشود. خانواده ایرانی برایش مهم است که با چه کسی وصلت میکند، فرزندش چه کسی را به عنوان همسر برگزیده است و قرار است چه کسانی را به عنوان خویشاوندان سببی به شبکه اجتماعی خود بیافزاید. از این نظر خانواده میکوشد نظارت و کنترلش را بر ازدواج فرزندان حفظ کند.
اما حساسیت بالای خانواده ایرانی در مورد ازدواج فرزندانش را تنها میتوان با فهم ویژگیهای جامعهای که این نهاد در آن قرار گرفته درک نمود. در جامعهای نظیر ایران که خصائص سنتی خود را همچنان حفظ کرده است، فرد آنچنان به خانودهاش سنجاق شده که هر تصمیمی از جانب او، خانودهاش را نیز متأثر میکند. افراد نمیتوانند از خانوده خود دل بکنند یا نسبت به آن بیاعتنا و بیتفاوت باشند. ارزشهای اجتماعی شخص را به وفاداری کامل نسبت به خانواده والدینیاش تشویق میکند و از او انتظار دارد خانواده نخستین خود را بر همه چیز مقدم بداند. در نهایت هر امری که وفاداری و تعهد شخص نسبت به خانوادهاش را دچار گسست و اختلال کند، حتی اگر به امر مشروع و موجهی چون ازدواج و تشکیل خانواده زوجینی مربوط باشد، ممنوع و مذموم شمرده میشود.
آشنایی قبلی علت نارضایتی خانواده
حمید در حالی زهرا را ملاقات کردکه تعطیلاتش را در روستای محل سکونت او میگذراند. آن دو به هم نزدیک شدند و تا مدتی دور از چشم خانوادهها با یکدیگر در تماس بودند. اما سکونت زهرا و خانودهاش در روستا به علاوه آشنایی قبلیشان مخالفت خانوده حمید را نسبت به ازدواج آندو برانگیخت. اگرچه به گفته زهرا کشش میان او و همسرش در نهایت بر تمامی مخالفتها غلبه کرد و ازدواجشان سر گرفت. وقتی از او در مورد رابطه فعلیاش با خانواده حمید میپرسم با قدرشناسی و انصاف پاسخ میدهد: «پدر و مادر حمید بهترین پدر شوهر و مادر شوهر دنیا هستند. قبل از ازدواج مخالفتهایی داشتند اما بعد از ازدواج شرایط تا حدی تغییر کرد و من هم سعی کردم شایستگی و علاقه خودم را به حمید نشان بدهم و با احترام و محبت با پدر و مادرش رفتار کنم. حالا دیگر مرا مثل دختر خودشان میدانند؛ تا آنجا که هر چیزی که برای او میخرند عین آن را برای من هم تهیه میکنند.
این ازدواجها محكوم به شكست هستند؟
در كشور ما به دلیل سنتهایی كه وجود دارد اگر هنگام ازدواج یك خانواده یا هر دو خانواده مخالف باشند حتما در آینده این ازدواج، مشكلاتی به وجود خواهد آمد و اگر این مسئله، كدورت و مخالفت حل نشود همیشه همراه زوجین خواهد بود چون در ایران در حقیقت هنگام ازدواج دو قوم به هم اتصال پیدا میكنند. وضعیت ما با كشورهای غربی كاملا متفاوت است یعنی روابط نزدیكتر، پیچیدهتر و تاثیرگذارتر است. بنابراین بهطور طبیعی زوجی كه در این شرایط قرار گرفتهاند یا باید كاملا از خانوادههایشان كنار بكشند كه كار خیلی سختی است یا از این كشور مهاجرت كنند و به جای دیگری نقل مكان كنند. ولی اینها راه حل فرار هستند یعنی مسئله سرجایش است و همیشه هم هست و به مرور به یك زخم كهنه تبدیل میشود. بنابراین بهتر است قبل از ازدواج، قدم مثبتی برای این امر برداشته شود.
ازدواج
درگوشی کاملا اختصاصی با جوانان!
ازدواجی که با مخالفت خانوادهها سر بگیرد با تنشهای زیادی همراه خواهد بود و احتمال شکست آن نیز بیشتر است. اما این سخن بدان مفهوم نیست که به محض مخالفت والدین با ازدواج خاصی باید از آن دست شست، بلکه منظور آن است که باید در به دست آوردن رضایت آنها کوشید. برای جلب رضایت خانواده میتوان از راهکار محبت، اندیشه، عشق ورزی و مصلحت اندیشی خانوادگی استفاده کرد. با این وجود هیچ چیز مانند بهره بردن از کمک حرفهای و مراجعه به مشاور کارگر نمیافتد.
هر کس شرایط خاصی دارد و نمیتوان نسخهای را برای همه پیچید. کمک گرفتن از یک فرد حرفهای حداقل چشمان دو طرف را باز میکند و جلوی انتخاب اشتباه و ازدواجهای نامتناسب را میگیرد.
چند راهنمایی در این زمینه را بخوانید.
* باوالدین خود صادق باشید و دلایل خود را برای انتخاب آن فرد بیان کنید و فرصتی را برای آشنایی آنها با فرد مورد نظرتان فراهم آورید.
* یادتان باشد که اگر چه از حرفهایی که پدر و مادر شما راجع به فرد انتخابی شما میزنند، ناراحت میشوید، اما باز هم به صحبتهای آنها گوش بدهید. شنیدن حرفهای آنها به این معنی نیست که با آنها هم عقیده هستید. اما در عین حال وقت گذاشتن برای این کار می تواند ذهن شما را روشن تر کند و دل خانواده تان را آرام تر.
* اگر کم سن و سال هستید و یا والدینتان شما را کم سن تر از آنچه هستید تصور می کنند، باید احساس نارضایتی پدر و مادر خود را درک کنید. سعی کنید خواستههای آنها را مورد توجه قرار دهید و با آنها مشورت کنید. اگر شما و آن فرد واقعا یکدیگر را دوست دارید و از صلاحیت هم مطمئنید، مدتی منتظر بمانید تا والدینتان کم کم به بلوغ شما ایمان بیاورند و موانع از سر راه شما کنار بروند. در این دوران فراموش نکنید که باید بیش از گذشته خودی نشان بدهید و ثابت کنید که بزرگ شده اید و از پس زندگی تان بر می آیید.
* می توانید در کلاسهای آمادگی ازدواج شرکت کنید. این موضوع در رفع ترس والدین شما از ازدواج زود هنگام، یا دلایل اشتباه مۆثر است و می تواند به آنها آمادگی دهد که دارید خود را برای رویارویی با یک زندگی واقعی آماده می کنید.
* اگر به دلیل حمایت نشدن از سوی خانواده نگرانید یا ذره ای احتمال می دهید که فرد مورد نظرتان واقعا همانی که شما فکر می کنید نباشد، برای جایگاه دادن به او نزد خانواده تلاش بیش از حد نکنید و ازدواج خود را کمی به تاخیر بیاندازید. بگذارید زمان به شما و خانواده تان در مورد فردی که در نظر دارید، شناخت بدهید.
* هرگز اجازه ندهید که همسر آینده تان باعث جدایی شما از پدر و مادرتان شود. بدانید که جدایی شما از دوستان و خانوادهتان علامت خطری در ازدواج شما است.