هایپرکلابز : ریش سفیدهای فامیل میگویند: «این دو خانواده هنوز اصول رفت و آمد فامیلی را بلد نیستند. هنوز نمیدانند نباید در دید و بازدید زیادهروی کرد و هر دفعه که به خانه هم میروند، بلد نیستند چطور مهمانها و صاحبخانههای خوبی باشند...».
دقیقا در نقطه مقابل این دو خانواده، همسایههایشانند. آنها و فامیل نزدیکشان در کوچه روبهرویی، سال به سال، سراغی از هم نمیگیرند. نه این که از هم دلخوری داشته باشند، مساله این است که اعتقاد دارند وقتی کاری با هم ندارند، لزومی ندارد برای احوالپرسی به هم سر بزنند. ریشسفیدهای فامیل میگویند: «این دو خانواده هنوز اصول رفت و آمد فامیلی را بلد نیستند و نمیدانند دید و بازدید و روابط فامیلی چقدر برایشان لازم است...».
این گزارش درباره رفت و آمدهای فامیلی است که دقیقا شبیه به چاشنی غذاست. اگر زیاد باشد حتما دلتان را میزند و اگر کم باشد حتما دلتان برایش تنگ خواهد شد و اگر هم نشود، کمبودش به سلامتتان ضرر خواهد زد. مبحث دید و بازدید فامیلی فقط این نیست که چه وقت و چند بار در هفته انجام شود. نکات دیگری هم دراین باره وجود دارد که ما سعی میکنیم به برخی از آنها اشاره کنیم.
ساعتی به مچ دستتان ببندید
هرچقدر هم احساس کنید محبوب و دوستداشتنی هستید، هرچقدر هم دیگران پشت گوشی تلفن به شما اصرار کنند حتما سری به آنها بزنید، دلیل نمیشود هر ساعتی دلتان خواست به خانه شان بروید. همانطور که پیشتر هم اشاره کردیم رفت و آمد تابع اصولی است که یکی از آنها وقتشناسی است.
خانوادهای را میشناسم که عادت دارند هر ساعتی از شبانهروز که حوصلهشان سر میرود به مهمانی بروند. باورکردنی نیست، اما آشنایان نزدیک آنها تعریف میکردند چند بار، این خانواده وقتی زنگ درخانهشان را زدهاند که آنها در رختخواب بودهاند یا حتی پلکشان سنگین شده بوده و خواب بودهاند که آنها از راه رسیدهاند و انتظار پذیرایی گرم داشتهاند.
این خانواده حتی برای عید دیدنی رفتن هم تابع زمان خاصی نیستند. سال گذشته، آنها رکورد شکستند و برای عید دیدنی رفتن صبح زود را انتخاب کردند و نتیجه این بود: صاحبخانهها با موهای به هم ریخته و چشمهای پفکرده به استقبالشان آمدند و به جای لباس رسمی، پیژامه و لباس خواب به تن داشتند و آنقدر بهتزده و گیج بودند که حرف خاصی برای گفتن نداشتند و در یکی دو خانه هم از مهمانهای ناخواندهشان خواهش کردند در صبحانه با آنها شریک شوند.
این خانواده همیشه انتظار استقبال گرم صاحبخانه را دارند و اگر بستگانشان سعی کنند حتی در لفافه به آنها بفهمانند که کارشان چندان درست نیست، بسرعت دلخور میشوند و قهر میکنند و آن وقت است که فامیل باید وقتی را صرف آشتیدادن آنها کنند و به همین خاطر همه عادت کردهاند با وجود نارضایتیشان از رفتار غیرطبیعی این خانواده سکوت کنند.
یکی از علتهایی که آنها معمولا نیمهشبها به مهمانی میروند این است که هیچکدام تابع برنامه مشخصی برای زندگی نیستند.
اعضای این خانواده، شغل آزاد دارند و لازم نیست در زمان مشخصی سر کار باشند. آنها عادت کردهاند حوالی صبح بخوابند و ظهر از خواب بیدار شوند و از آنجا که روزشان راس ساعت 12 ظهر آغاز میشود برایشان طبیعی است ساعت 12 و نیم یا یک شب به مهمانی بروند. حالا لابد میپرسید پس چه شد آن سال عید کله سحر به مهمانی رفتند؟!
در واقع، آنها به هوای عید دیدنی، صبح زود بیدار نشده بودند بلکه اصلا نخوابیدند و به همین علت توانستند هفت صبح زنگ در خانه اقوام را فشار دهند.
مساله وقتشناسی در دید و بازدید به این که نباید صبح زود و نیمهشب به خانه بستگان بروید محدود نمیشود. خیلی از ما حتی وقتی با صاحبخانه برای حضور راس ساعتی معین قرار میگذاریم بموقع در مهمانی حاضر نمیشویم.
برای مردم کشور ما این مسأله دیگر امری طبیعی شده است که وقتی خانوادهای به مهمانی دعوت میشوند، یکی دو ساعتی تاخیر داشته باشند و حتی صاحبخانه به خاطر آنها برنامههایش را تغییر دهد؛ مثلا شام را دیرتر سر سفره بیاورد، اما این رفتار در کشورهای دیگر رایج نیست.
همین تازگی یکی از دوستانمان که در کشوری دیگر زندگی میکند، تعریف میکرد خانوادهای خارجی، آنها را برای صرف شام به خانهشان دعوت کردهاند. خانم خانه به دوست ما گفته است راس ساعت 8 شب شام خواهند خورد.
دوستمان بر اساس عادتی که در کشور خودمان پیدا کرده، ساعت 9 شب به خانه آنها رسیده است. خانواده خارجی با رویی باز از آنها استقبال، اما بعد هرچه دوست ما و همسرش به انتظار شام نشستهاند خبری نشده و به همین خاطر سرانجام ناچار شدهاند برخیزند و تشکر کنند و راهی خانه شوند.
دوستمان میگوید: «وقتی جلوی در رسیدیم خانم صاحبخانه و همسرش بدرقهمان کردند و او گفت حیف شدبرای صرف غذا تشریف نیاوردید. ما شام مفصلی تدارک دیده بودیم!»
دید و بازدید با افراد خاص
گروههای خاصی هستند که برای رفت و آمد با آنها باید بیشتر از دیگران مراقب باشید و قوانینی نانوشته را رعایت کنید. نخستین گروه خانوادههایی هستند که فرزندان محصل دارند. نگویید «به ما ربطی ندارد، میرویم مهمانی... بچهها هم بروند اتاق دیگر درسشان را بخوانند...»، نگویید «ما که بچه بودیم، مهمان میآمد میرفتیم گوشهای درسمان را میخواندیم به کار کسی هم کاری نداشتیم...»، بچهها ربات نیستند و طبیعی است وقتی در خانهشان مهمان باشد، دیرتر میتوانند تمرکز کنند، سختتر درس میخوانند و حتی شاید حضور شما بهانهای دستشان بدهد که کتاب و دفتر را کنار بگذارند. به همین خاطر پیشنهاد میکنیم در روزهای غیرتعطیل و بخصوص در ایام امتحان به خانه بستگانی که فرزندان محصل دارد، نروید.
دومین گروهی که باید در سرزدن به آنها بیشتر مراقب باشید، سالمندان هستند. منظورمان این نیست که به خانه آنها نروید، بلکه منظورمان این است اگر به خانهشان میروید انتظار نداشته باشید مثل مهمانهای عادی روی مبل لم بدهید و صاحبخانه اسبابپذیرایی را برایتان حاضر کند.
آنها سالمند هستند و سالمندی یعنی استخوانهایی که قرچقرچ میکنند، تنی که درد میکند، حوصلهای که زود سر میرود و خستگی که تمامی ندارد. در این شرایط منتظر نباشید بروند آشپزخانه و برایتان ظرف میوه، زیردستی، چای، نقل و نبات بیاورند. چه اشکالی دارد از جا برخیزید و کمکشان کنید و از خودتان و بقیه مهمانها پذیرایی کنید؟
سومین گروهی که باید در رفتن به خانهشان محتاط باشید ،کارمندها هستند. درکش برای غیرکارمندها شاید دشوار باشد، اما زندگی کارمندی آدمها را وا میدارد تابع زمان خاصی برای بیدارشدن و خوابیدن باشند بنابراین بهتر است در روزهای کاری مهمانشان نشوید. آنها نمیتوانند مانند کسانی که شغل آزاد دارند در روزهای غیرتعطیل تا هر زمان که مایلند بیدار بمانند.
از طرفی باید در نظر داشته باشید زن و شوهرهای کارمند وقتی از اداره به خانه میآیند، بشدت خستهاند و نیاز به استراحت دارند. همچنین باید در نظر داشته باشید در ساعتی به خانه کارمندها بروید که آنها از اداره به خانه رسیده و استراحت کرده باشند.
میگویید «این توصیه یک اصل واضح و مبرهن است و همه آن را میدانند. » اشتباه میکنید! ما کارمندانی را میشناسیم که میگویند بارها برایشان پیش آمده به خانه رفتهاند و مهمانهایشان را پشت در دیدهاند یا آنها را در خانه کنار بچهها دیدهاند که انتظارشان را میکشیدهاند. این یعنی مهمانهای آنها درک نمیکنند که بستگان کارمندشان نیاز به استراحت، حریم خصوصی و... دارند.
چهارمین گروه، بیبضاعتهای فامیل هستند. همه ما در میان بستگانمان کسانی را داریم که وضع مالی مناسبی ندارند.
قرار نیست با این گروه قطع رابطه کنیم، بلکه اتفاقا باید به آنها سر بزنیم و چه بسا لازم باشد گاهی به شکلی غیرمستقیم و محترمانه کمکشان کنیم. مسالهای که در دید و بازدید با این گروه اهمیت دارد، این است که مراقب باشید آنها برای پذیرایی از شما فشار مالی مضاعفی را تحمل نکنند.
برای مثال اگر میدانید آنها از نظر مالی وضع مساعدی ندارند چه لزومی دارد یک وعده غذا در خانه آنها بخورید؟
هرچند زوجهای جوان را ـ که تازه زندگی مشترکشان را آغاز کردهاند ـ نباید در گروه بیبضاعتها قرار داد، اما بهتر است وقتی به خانه آنها میروید هم برای وعده غذایی نمانید.
به هر حال، آنها تازه زندگی مشترک را آغاز کردهاند و به همین دلیل، هم مدیریت مالی خانه برایشان دشوار است و امکان دارد در ماههای اول زندگی مشترک پول کم بیاورند و هم ممکن است مدیریتکردن یک وعده غذایی در خانه برای عروس و داماد کم سن و سال سخت باشد.