هایپرکلابز : بسیاری از کتابها، مجلات و نوشتههایی که به موضوع موفقیت میپردازند، یک نقطه اشتراک اصلی دارند؛ اینکه همهشان در این قضیه هم نظرند که افراد برای دستیابی به موفقیت، باید بدانند که کجا میخواهند بروند یا به چه جایگاهی میخواهند برسند. ولی برای رسیدن به موفقیت، چگونه میتوان تعیین کرد که کجا باید برویم و به چه اهدافی دست پیدا کنیم؟ اگر این سؤال در ذهنتان چرخ میخورد و دنبال جوابی برایش هستید، با ما همراه شوید تا بیشتر راجع به تعیین مسیر پیشرفت و برنامه ریزی برای رسیدن به اهداف مورد نظر صحبت کنیم…خیلی وقتها دچار این احساس شدهایم که خواستهایم تغییری در زندگی خودمان ایجاد کنیم اما دقیقاً نمیدانستیم که چه تغییری و چه چیزی! این احساس بیشتر به این شکل بوده که از وضعیت موجود راضی نبودهایم و به دل مان افتاده که وضع میتواند بهتر از اینها باشد و ما هم میتوانیم دست به تغییر و پیشرفت بزنیم. نکته مهم قضیه اینجاست که اتفاقاً هر چه قدر دقیقتر و با جزییات بیشتر بتوانیم برای خودمان مشخص کنیم که به چه چیزی قرار است برسیم و دستیابی به چه مقصود و هدفی برایمان مهم است، ضروریترین گام را در تحقق رویاهایمان و تبدیل شدن به یک فرد موفق در زندگی برداشتهایم.
ترسیم چرخ موفقیت
یکی از ابزارهای مفید و کاربردی که میتوان از آن استفاده کرد و با کمک آن مشخص نمود که قرار است برای موفقیت، روی چه مواردی تمرکز کنیم، ابزاری به نام «چرخ موفقیت» است. «چرخ موفقیت» یا که نمونه ای از آن را در شکل ملاحظه میکنید، قرار است به ما کمک کند که به صورت یک شکل یا تصویر، معلوم کنیم که در چه زمینههایی، چه قدر قوی هستیم و باید کدام یک از نیازهایمان را تقویت کنیم و ارتقا دهیم.
برای آنکه شما بتوانید یک چرخ موفقیت را برای خودتان ترسیم کنید، باید مراحل زیر را انجام دهید:
۱ تهیه فهرست
فهرستی از مواردی که خودتان فکر میکنید برای رسیدن به موفقیت، برایتان مهم است و باید آنها را در نظر بگیرید، تهیه کنید. مثلاً در این فهرست باید مواردی مثل ارتباطات اجتماعی، شغل، زندگی خانوادگی، تحصیلات، تسلط به زبان خارجی، تسلط به علوم رایانه و… گنجانده شده باشد. برای شروع بهتر است حداقل شش تا هشت مورد مهم را فهرست و انتخاب کنید و آنها را در چرختان بگنجانید. این موارد، آن چیزهایی خواهند شد که شما برای موفقیت در آینده باید روی آنها حساب باز کنید و ارتقایشان بدهید.
۲ امتیازدهی
برای هر کدام از مواردی که فهرست کردهاید، به خودتان از ۱ تا ۱۰ امتیاز دهید. اگر در آن زمینه وضع بسیار عالی دارید عدد ۱۰ را اختصاص بدهید و به ترتیب، هرچه وضعتان خرابتر و بدتر است، نمره پایینتری به خودتان بدهید. برای هر کدام از موارد، جداگانه این امتیاز را بدهید. طبیعی است که امتیازهای شما در هر زمینه با دیگری متفاوت خواهد بود.
یک چرخ موفقیت برای خودتان ترسیم کنید
۳ دایره روی کاغذ سفید
حالا یک دایره (یا چرخ) روی یک کاغذ سفید (مشابه شکل نمونه) ترسیم کنید و آن را به تعداد مواردی که فهرست کرده بودید (مثلاً شش مورد) تقسیم بندی کنید. کنار هر کدام از قطعات تقسیم شده، نام مواردی را که انتخاب کرده بودید، بنویسید. در هر بخش از دایره تقسیم بندی شده، یک خط منحنی رسم کنید که امتیازهایی را که به خودتان دادهاید، نشان دهد. مثلاً اگر امتیاز ۵ از ۱۰ به خودتان دادهاید، این خط منحنی را در وسط آن بخش بکشید و هر چه قدر که امتیازتان پایینتر است، خط منحنی کوچکتری را نزدیک به مرکز دایره رسم کنید. لزومی ندارد که خیلی دقت به خرج بدهید. قرار نیست این دایره را به شیوه یک مهندس ترسیم کنید. بلکه فقط قرار است یک نمای کلی و تصویری کاربردی از وضعیت خودتان پیدا کنید. پس از پایان این مرحله، شما یک «چرخ موفقیت» نیمه کامل شده خواهید داشت که میتوانید در پیش چشم خودتان نصب کنید تا بتوانید برنامه درازمدتتان را برای حرکت به سوی موفقیت، مشخص نمایید.
چگونه مسیر موفقیت را ترسیم کنیم؟
حالا با تصویری که جلوی چشم دارید، میتوانید برای دستیابی به موفقیت برای هر کدام از مواردی که فهرست کردهاید، هدف گذاری کنید. اهدافی که برای هر مورد مینویسید، باید دارای خصوصیات زیر باشد:
دقیق و اختصاصی باشد: یعنی با دقت و به شیوه ای مشخص، معلوم کنید که چه چیزی مدنظرتان است. مثلاً بگویید «افزایش مهارت زبان انگلیسی خودم تا سطح پیشرفته در زمینه مکالمه، خواندن، نوشتن و صحبت کردن.»
قابل اندازه گیری باشد: نباید کلی گویی انجام دهید. باید معلوم کنید که با چه روشی به سمت هدفتان میروید و با چه وسیله ای، رسیدن به آن را میسنجید. مثلاً بگویید که میخواهم مهارت زبان انگلیسی را در کلاس… با متد… بیاموزم و تا نمره… یا سطح… پیشرفت کنم.
قابل دستیابی باشد: هدف گذاری شما باید رؤیایی و غیرقابل دستیابی نباشد. باید توان علمی، جسمی، مادی و معنوی شما برای رسیدن به آن هدف، متناسب باشد. مثلاً اگر شرکت در کلاس زبان انگلیسی خصوصی را مدنظر داشته باشید ولی توان تأمین هزینهاش را نداشته باشید، هدفتان دست یافتنی نخواهد بود.
یک چرخ موفقیت برای خودتان ترسیم کنید
انگیزه بخش باشد: نباید هدفتان را جوری مشخص کنید که وقتی سراغش میروید، لرزه به اندامتان بیفتد. هر چه قدر هدفتان انگیزه بیشتری در شما برای ادامه مسیر ایجاد کند، راحتتر با آن کنار میآیید و آن را دنبال میکنید.
زمان بندی داشته باشد: مشخص کنید که تا چه زمانی میخواهید این هدف را تحقق بخشید. همین که معلوم کنید که تاریخ رسیدن به آن هدف چه زمانی است، خودش باعث ایجاد انگیزه در شما خواهد شد. بهتر است یک زمان کلی برای پایان دستیابی به هدف مشخص کنید و در حد واسط این زمان هم تاریخهای کوتاه مدت تری را معلوم کنید که به اهداف جزیی تر برسید. مثلاً بگویید دوره زبان انگلیسی را ظرف دو سال تمام میکنم ولی تا شش ماه اول، امتحان بخش مکالمه را خواهم داد. حتماً لازم است اهدافتان را بنویسید. خود نوشتن کمک میکند تا هدف برایتان شفافتر و دقیقتر شود. نمونه ای از یک هدف تکمیل شده را در اینجا آوردهایم: «یادگیری مهارت صحبت کردن به زبان انگلیسی از ابتدای دوره دانشگاه تا پایان دوره کارشناسی (چهار سال) با متد… موسسه… در کلاسهای گروهی حضوری همراه با شرکت در امتحانات سالیانه.»
جدا از اینکه نوشتن اهدافتان باید مطابق با مواردی باشد که در ترسیم چرخ موفقیت آورده بودید، باید شامل مشخصههای زیر هم باشد:
دانش مورد نیاز برای رسیدن به هدف: یعنی برای رسیدن به آن هدف، باید چه چیزهایی یاد بگیرید و چه دورههایی را بگذرانید.
نگرش و عقیده مورد نیاز
تجربههای مورد نیاز
مهارتهای مورد نیاز: این بخش به همراه دانش مورد نیاز، از مهمترین چیزها هستند.
رفتارهای مورد نیاز: مثلاً اینکه برای رسیدن به یک هدف لازم باشد «روابط عمومی» خود را قوی کنید.
هدفهای وسط راه
تعیین هدفهای وسط راه (اصطلاحاً حدواسط) یکی از روشهای موفق در طی کردن پلههای موفقیت است. اجازه بدهید با ارائه یک مثال، اهمیت هدفهای حد واسط را بهتر نشان دهیم. فرض کنید که شما میخواهید با خودروی خود به یک مسافرت نسبتاً دور بروید. مثلاً از تهران به شیراز. پس رسیدن به شیراز، هدف و مقصود نهایی شماست اما تا رسیدن به آن مقصد، مجبور هستید توقف گاههایی را در بین راه مشخص کنید تا وقتی به آنجا میرسید، اندکی بتوانید بایستید، تجدید نیرو کنید، غذای مورد نیازتان را صرف کنید و سوخت گیری و تعمیرات خودرویتان را انجام دهید. اگر چنین توقف گاههایی را پیش بینی نکنید، ممکن است رسیدن شما به هدف اصلی، با دشواری زیاد همراه شود یا اصلاً به مقصود اصلی نرسید. پس ضرورت دارد که برای هر کدام از اهدافی که با توجه به این چرخ موفقیت برای خود تعیین میکنید، پلههای موفقیت حد واسط را هم مشخص کنید.
خلاصه این که:
۱ اهدافتان را مشخص کنید.
۲ اهدافتان را اولویت بندی کنید.
۳ برای رسیدن به این اهداف، برنامهتان را تنظیم کنید.
۴ مراحل انجام برنامه را آغاز کنید.
۵ نتایجی را که به دست میآورید، کنترل کنید تا در مسیر رسیدن به هدفتان باشند.
۶ با توجه به نتایجی که به دست میآورید، اقداماتتان را تنظیم و یا اصلاح کنید.
۷ مراحل ۳ تا ۶ را تکرار کنید تا به نتیجه نهایی برسید.